-
مراقب دلت باش...
18 تیر 1392 01:44
آدمی وقتی زیاد راه برود ابتدا پایش شروع به گزگز کردن می کند و سپس تاول می زند... اگر هم مواظبت نکنی این تاول ها می ترکند و دردناک می شوند. می خواهم بگویم دل آدمی هم با این که قد و قواره ای ندارد همین است.... وقتی خیلی احساست را برای یک نفر خرج کنی شروع می کند به سوزن سوزن شدن.... همینجوری خرج کنی و به هیچ نتیجه ای...
-
کمی عوض شده ام...
6 تیر 1392 10:34
کمی عوض شدم .. دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .. به کسی تکیه نمیکنم .. از کسی انتظار محبت ندارم .. خودم بوسه میزنم بر دستانم ،سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم .. نگران خودم میشوم .. برای خودم هدیه میخرم ، با خودم ساعت ها حرف میزنم .. در دنیای خودم کسی حق ورود ندارد جز خودم
-
از دست خودم خسته ام...
3 تیر 1392 10:00
نه از تــــو ! نه از زمــــانه ! نه از زمـــین... که من از دست خویش خسته ام ... از این ذهـــن پریشان ... از این احساس در آلود ... از این هزیانهای گاه و بی گاه... از این سیــگار ... از این روح سردر گم ... چرا بیراهه بروم . . . من از دست خــــودم خسته ام ...
-
سخت است پایان...
3 تیر 1392 00:16
ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻋﯿـــﻦ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘـــﻪ ﺑـــﺎﺷﯽ ﺃﺵ ... ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘــــﻦ ﺗﻈﺎﻫـــﺮ ﺑـــﻪ ﻧﺨـــﻮﺍﺳﺘــﻦ ﮐﻨــﯽ ... ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺘﻨــــﮓ ﺑـــﺎﺷﯽ ﺑـــﺎ ﺩﻟﺴﻨـــﮕﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕـــﯽ ﻫــﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﺧﺸـــﻢ ﮔﯿــــﺮﺩ ... ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣــــــــﺎ ﺳﺮﺩ ، ﺳﺨـــﺖ ، ﺑﯽ ﺍﺣﺴــــﺎﺱ ... ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﺪﺍﻧـــﯽ ﺑــــﺎﯾﺪ ﺑﻤــــﺎﻧﯽ ﯾـــﺎ ﺑﮕــــﺬﺭﯼ ... ﺳﺨﺖ...
-
به نام زندگانی..
31 خرداد 1392 00:56
به نام زندگانی حرامم شد جوانی دل بریدم از تمام زندگانی در تو گم گشتم به نام زندگانی با تو بودن شد برایم هر نفس معنی ناب کلام زندگی
-
خداحافظ برای همیشه
11 آبان 1391 12:20
تا همیشه خداحافظ .. نه بخاطر اینکه انتظار کشیدن را بلد نیستم .. نه بخاطر اینکه خسته شده باشم از چشم به جاده دوختن .. بخاطر اینکه تو دیگر هیچوقت بر نخواهی گشت ..... باور کن هرچه نوشتم هرچه گفتم و هر چه سرودم برای این بود که بخوانی و شاید روزی بیایی اما .. نخواندی .. و اگر هم خواندی فقط خندیدی به دلتنگی هایی که همیشه...
-
بی قرار
24 مهر 1391 20:03
در این شبهای بی قراری چیزی نمانده که با دلم در میان بگذاری همه چیز از احساست پیداست ، در این لحظه های نفسگیر ، چیزی نمانده جز دلتنگی و انتظار و این دل عاشق من ، همیشه بهانه میگیرد از من … بهانه تو را ، تو را میخواهد نه دلتنگی ها را، تو را میخواهد نه به انتظارت نشستنها را! در این شبهای بی قراری چیزی نمانده از من ، جز...
-
نیمه گمشده...
15 مهر 1391 00:34
میگن هر کسی یه گمشده ای داره و زمانیکه اون گمشدش رو پیدا کنه میتونه به آرامش برسه. اما مگه میشه تو این دنیای به این بزرگی هر کسی بتونه گمشدشو پیدا کنه. آخه چه جوری امکانش هست اگر کسی اشتباها گمشدی یکی دیگه رو صاحب بشه تکلیف چی؟ اگه کسی گمشدی خودش رو پیدا کنه اما دست تقدیر نذاره بهم برسن اون وقت چی؟ اگه کسی هیچ وقت...
-
درگیر توام ای عشقم...
7 مهر 1391 22:51
درگیر توام ، منی که مال توام ، تویی که زندگی ام هستی ، از آغاز تا آغاز دوباره اش با دلم هستی و تو آغاز من هستی ، این تو هستی که تنها مال من هستی ، کسی جز تو در قلبم جایی ندارد ، عشق بی تو هیچ معنایی ندارد! این لحظات با تو بودن است ، که زندگی همیشه پر از عشق و لبخند عاشقانه است ، این روزهای من است ، مثل آن لحظات در گرو...
-
دلم از تو گرفته
31 شهریور 1391 21:41
با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته … ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی ، نه میگویی دوستم داری ، نه فکری به حال قلبم میکنی اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم نه با صدای مهربان تو، این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو…. هر چه خودم را...
-
به دلم مانده…
28 شهریور 1391 12:09
به دلم مانده که یک بار از سوی تو محبت ببینم برایم آرزو شده که یک کلام عاشقانه، از سوی تو بشنوم به تو دلبستم ، من عاشقی دلشکسته هستم تا چشمانم را باز میکنم تو را یاد میکنم ، تا میخواهم چشمانم را بر روی هم بگذارم یاد تو نمیگذارد که آرام بخوابم، اگر هم شبی با آرامش میخوابم خواب تو را میبینم حتی دیدن تو در خواب نیز مرا...
-
دلتنگتم
27 شهریور 1391 01:07
به امید تو دل به آسمان بسته ام ، به یاد تو به آسمان نگاه میکنم ، میبینم ستاره ها را، میشمارم تک تک آنها را… به عشق تو شبها را تا سحر بیدار می مانم ، مینویسم درد دلم را ، تا فردا برایت بخوانم . به هوای تو به آسمان تاریک خیره میشوم تا شاید چهره ماه تو را ببینم. واقعیت این است که دلم برایت تنگ شده ، حقیقت این است که دلم...
-
شب و درد دل
24 شهریور 1391 11:41
شب بود ، شبی که تصویری سیاهتر از گذشته ها داشت… شبی که مهتابش در پشت ابرهای سیاه به خواب رفته بود. شبی که گهگاهی ستاره های نادری در آسمان سیاه و ابری می درخشیدند . ستاره هایی که نوری نداشتند… شب سوت و کور شده بود ، بدون مهتاب ، بدون ستاره! ابرها به آرامی از کنار ماه می گذشتند…وقتی ابرهای سیاه بر روی ماه می نشستند...
-
اعتراف عاشقانه
19 شهریور 1391 19:54
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده… اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم باور نمیکنم اینک بی توام کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن...
-
دل نوشته ی امشب...
19 شهریور 1391 19:51
آیا می دانستید افرادی که بنظر خیلی قوی میرسند، معمولأ خیلی حساس هستند؟؟؟ افرادی که بیشترین مقدار مهربانی را به نمایش می گذارند، ب یشترین صدمه را دیده اند؟؟؟ آنهایی که تظاهر می کنند نیازی به عشق ندارند، در اصل بیشتر از هر کسی دیگر به آن محتاجند؟؟؟ اشخاصی که از همه نگهداری میکنند، خودشان بیشتر از همه نیازمند مراقبتند؟؟؟...
-
این بچه های جدید چی میفهمن از زندگی؟
17 شهریور 1391 23:53
وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن! تا حالا با توپ دولایه که لایش گشاد باشه بازی کردن ببینن از راگبی سخت تره ؟ تا حالا از این توپ دولایه سفتا خورده تو رونشون حس کنن قطع شده پاشون ؟ تا حالا توپشون رو شوتیدن زیر ماشین گیر کنه بگه فیسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟ تا حالا توپشون افتاده تو جوب آب ببره دو پا برن تو جوب...
-
به تو که رسیدم ...
17 شهریور 1391 17:30
به تو که رسیدم تنها شدم ، به جای قلبت ، غم در دلم نشست و به جای تو ، اسیر تنهایی شدم به تو که رسیدم دستان سرد غم را گرفتم و آرام در آغوش سرد بی محبتیها خوابیدم به تو که رسیدم انگار به هیچ چیز نرسیدم ، انگار راهی که رفتم بن بست بوده ، اینجا ، آن جایی که میخواستم نبوده ! هیچگاه مرا درک نکردی ، هیچگاه بی وفایی هایت را...
-
دیروز کجا و امروز کجا؟
15 شهریور 1391 17:27
عشق های این زمانه ، عشق نیست عشق بازیچه دست ما نیست عشقهای این زمانه ، پوچ است عشق حقیقی در قصه هاست ، عشق تو دروغ است دیروز عاشق من بودی ، امروز عاشق کسی دیگر میگویند عشق ، تنها یک بار بوجود می آید یا ما دروغ میگویم یا آدمهای دیگر دیروز برای من میمردی ، امروز برای کسی دیگر دیروز مجنون من بودی ، امروز لیلای کسی دیگر...
-
دلم میگیرد
14 شهریور 1391 21:03
بی تو دلم میگیرد و با خودم میگویم کاش آن یک بار که دیدمت گفته بودم که بی تو گاه دلم میگیرد که بی تو گاه زندگی سخت میشود که بی تو گاه هوای بودنت دیوانهام میکند اما نمیگفتم که این «گاه» ها گهگاه تمامِ روز و شب من میشوند آن وقت بغض راه گلویم را میگیرد درست مثل همین روزها دلم میگیرد ... وقتی می بینم تو تمام شعر...
-
لمس عشق
13 شهریور 1391 21:27
از تو به آسمانها رسیدم ، شدم خورشید و بر روی دنیا تابیدم ! از تو به دریاها رسیدم ، مثل یک موج خروشان در آغوش ساحل قلبت خوابیدم! از تو به عشق رسیدم ، عاشق شدم و راز عشق را فهمیدم ! از تو به همه چیز رسیدم ، شدم همدلی برایت و همه درد دل هایت را شنیدم! از تو به فرداها رسیدم ، خوشبختی را در کنار تو بر روی صفحه دفتر عشق...
-
یکی بود یکی نبود
4 شهریور 1391 21:37
یکی بود یکی نبود ، من بودم و تو نبودی ، زیر سقف اتاق تنهایی ، تو را میخواستم و رفته بودی یکی عاشق بود ، یکی بی وفا ، من مثل شیشه شکستم و تو خرده شیشه ها را گذاشتی زیر پا یکی به انتظار ، یکی بی خیال ، من در انتظارت نشستم و تو شدی حسرتی در این انتظار یکی بود یکی نبود ، من بودم و تو رفته بودی ، برای پیدا کردنت هیچ ردپایی...
-
فتوشاپ در زندگی...
31 مرداد 1391 18:55
یکی از عیب های بزرگ زندگی این است که نمی شود رویش فتوشاپ نصب کرد. فتوشاپ همان چیزی ست که می تواند حقایق را تغییر دهد، زشتی ها را زیبا کند و به رنگ ها روح ببخشد. فتوشاپ می تواند نقص ها را بپوشاند، چین و چروک های پیری را ازبین ببرد و لبخندها را اصلاح کند. بافتوشاپ می شود آرزوها را تبدیل به خاطره کرد. می شود به جای ماه...
-
دلتنگی...
29 مرداد 1391 00:37
باز در یک سکوت تلخ و یک عالمه دلتنگی اسیرم. باز دلم از دنیا و از این زندگی گرفته است.سهم من در این لحظات تلخ دو چشم خیس است و یک قلب شکسته.قلبی شکسته که دیگر هیچ امیدی به زندگی دوباره ندارد. احساس تنهایی میکنم ،احساس میکنم تنهایی دوباره جای خالی عشق را با حضور سردش پر کرده است، تمام نگاهم به قاب عکست است. تو را میبینم...
-
روز قدس...
26 مرداد 1391 22:32
روز قدس؟! قدس من اینجاست . . . دو قدم آن طرفتر . . . کنار کودک زیر آوار. . . قدس امسال من آذربایجان است . . . قدس امسال من مادران گریان است . . . قدس امسال من پدران داغدار است . . . ... امسال نمی خواهم مشت بر دهان کسی بکوبم. . . من دیگر برای کسی مرگ نمی خواهم . . . بس است دیگر . . . تا کی برای مردم جهان مرگ بفرستم؟؟؟؟؟
-
بهشت زیر پای مادران
26 مرداد 1391 21:48
فرزند در آغوش مادر گویا مادر طاقت غم فرزند را نداشت شاید هم فکر می کرد می توانست با در آغوش گرفتن نجات اش دهد بهشت زیر پای مادران است.....
-
بودنم بسته به بودنت
25 مرداد 1391 22:57
اینکه در قلبمی ، باور کرده ام که تا ابد مال منی ، حتی اگر نباشی ، حتی اگر مرا نخواهی تو نمیدانی وسعت عشقم را ، چگونه آهسته بگویم وقتی نمیشنوی صدای فریادم را… لحظه های نبودنت تصویریست از یک شب بی ستاره ، از آن شبهایی که بی قرارتر از دلم دلی بی تاب نیست ،بدان قدر دلی را که مثل آن در پی عشقش نیست! تو نمیدانی به خاطرت با...
-
جاده های دلتنگی
25 مرداد 1391 01:01
داشتم می رفتم که با همه چیز خداحافظی کنم. داشتم می رفتم تا از این دنیا ، با تمام نیرنگها ، بدیها و پستی هایش فرار کنم . گمان نمی کردم چشمی در جستجوی من باشد. در راهی بودم که از انتهایش خبر نداشتم و هر چه بیشتر پیش می رفتم ، بیشتر رنج می بردم. در انتظار مردن لحظه ها را سپری می کردم. دیگر حتی افتادن برگ درختان هم مرا...
-
عشق بر باد رفته
22 مرداد 1391 12:59
زمانی بود که در دلم نشستی ، با تمام وجود دلم را شکستی،رفتی و آن روزها گذشت ، نه یادی کردی از من ، نه گرفتی سراغی از دل من ، یادم می آید لحظه رفتنت گفتی دیگر نه تو نه من! نمیخواهم بازگردم به گذشته ، باز هم مثل گذشته تکرار میکنم که گذشته ها گذشته اما شاخه ای که شکسته ، دیگر نشکفته…. دلی که شکسته دیگر به هیچ دلی ننشسته…...
-
حسرت عشق
19 مرداد 1391 23:53
دوستت دارم ای تو که در قلبت نیستم ، میخواهمت ای تو که مرا نمیخواهی حسرت شده برایم آن لحظه که بگویی مرا میخواهی… همه میدانند ،دلم تنها تو را میخواهد ، اما چه افسوس که عشق نغمه غمگینی برایم میخواند در حسرت تو ماندن مثل لحظه ی بی بال و پر پریدن است ، در حسرت تو ماندن ، مثل لحظه ی در کویر خشک دویدن است ، مثل بی هوا نفس...
-
دل نوشته ی امشب برای آدینه ودل تنگی و...
5 مرداد 1391 21:59
بازهم آدینه درپیش است... بازهم غروب...بازهم جمعه...بازهم انتظار... وبازهم آمده ام سرقرارهمیشه...راس ساعت دل تنگی ... من مانده ام ودل تنگی ولحظه های نبودنت...وتیک تیک ساعتی که سال هاست به رویم میاوردکه دل تنگم وتونیستی... راستش راکه بخواهی امشب آمده ام تالحظه های دل تنگی ام رانذرآمدنت کنم... آخرمیگویندلحظه های دل تنگی...