شرمنده بخدا من بی معرفتم سراغ هیچکیو نمی گیرم.......
ببخشید...
الانی که دارم این پستو میدم دیگه روز آخرمه ..
رفتم واس کنکورو خر خونی !
اگه کسی کامنت گذاش واس آپ نیومدم ناراحت نشه ..
چون کلا" نیستم دیگه....
موفق باشید!
اول کار بگم اونایی که روزه میگیرن دمشون گرم..
اونایی هم که روزه نمی گیرن باز دمشون گرم چون پای افطار و سحر کمک بقیه می کنن با عث میشن بقیه تشویق شن برا غذا خوردن
خیلی وقت بود اتفاق بد بزرگی نمی افتاد... ما نیز خوشحال بودیم....
ولی تا اینکه دیشب... سقف دنیا رو سرم خراب شد ...
می خندم چون تنها درمونیه که برا دردم سراغ دارم...
نمی دونم چرا شونه هام شده جایی برا کسایی که دلشون شکستس
نمی دونم چرا شدم ایستگاه!
هر کی خسته میشه میاد کنار ما یه استراحتی می کنه و میره
شدم مترسک مزرعه! سرجام ثابتم... همه میان و میرن .. ولی من همونم که همونم..!
شدم بادکنک!
با هر بادی اینور اونور می رم...
یکی خالیمون میکنه یکی پر!
ترس از اینکه مطلبم طولانی شه نمیذاره درست تمرکز کنم برا نوشتن
نمیدونم شاید مشکل از منه ! زودباورم...
تا تقی به توقی میخوره رنگ میدم
نه دیگه اینجاس که من میگم وایسا دنیا ... وایساا دنیا که من عوضی سوار شدم... 
من هم تیپ این آدم هایی که داری اینور اونور می بری نیستم !
تغییر رو باید از کجا شروع کنم نمیدونم...
اما میدونم اول کاری یکی میزنم پس کله خودم
به گذشته فکر نمی کنم چون اسمش روشه دیگه گذشته هر چی بوده...
فقط میخوام آینده رو طوری نقاشی کنم که اگه روزی خواستم بزنمش رو دیوار اتاقم ازش خجالت نکشم!
موفق باشید
_____________________________________________________________________
پ.ن: از این به بعد احتمال داره آپ زودتر کنم.. چون قبلنا میرفتم تو یاهوو حرف میزدیم با بچه ها خالی میشدم دیگه رمقی برام نمیموند بیام اینجا پست بدم. چون میخوام یاهو کمتر برم یا شایدم نرم... بیشتر اینجام....
چطورید من نیدونم چرا همه زدن تو کار نظر خصوصی!
حالا عیب نداره باز بهتر هیچیه اسب پیش کشی.....
آقا ما برگشتیم ولی....... ** بعدا" پر خواهد شد***
ما که رفتیم هیچ کاری نکردیم شما چی؟ حرکتی عملی؟
آقا اینجانب جو گیرم ...
نیدونم چرا هاااا ولی یهویی شعر میاد یه وقتایی هم 2و3 ماه شعر نمیاد برام!
اینم سوغات :
این دل ژنده پوش،عاشق بی روی تو
گریه های هرشبم،تحفه ای از سوی تو
منو یک خط سیاه، خاطرات هر شبم
چهره ی پنهون تو،قصه گو گیسوی تو
عاشقی تنها نجیب،مانده بر عالم عجیب
چهره ی خندون تو،در تبی با یک حبیب
تیغ آخر چون خوش است،تپشی در جوی تو
چشمه ی پر خون تو،تیرگی بر کوی تو
ایراد شعر نگیریدااااا ! d: یهو اومد منم نوشتم رو کاغذ حالا کاری به بدو خوبش نداریم
حسن ختام**درست نوشتمش؟ ***
دوبیتی نابی از شاعر هم ولاتیمون ! d:
**شکلکا در پست بعدی خواهند آمد! ***
دلم را جز تو کس دلبر نباشد
به جز شور توام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد
خوبید یه غیبت چند روزه که چی بگم دیگه داره میشه چند هفته ای بودماااا
نه اینکه نبودم ولی اینقد مشکل بود که نمی تونستم آپ کنم ببخشید تو رو خداااا
الانم اگه این پستو دارم میدم برا اینه که فک نکنید من بی معرفتم
دارم میرم مسافرت. رفتنم با خودمه برگشتم با خداااا
اومدم همه رو خبر می کنم....
ممنون از دوستای گلم!!!
به نظر خودم نخونیش بهتره!
با عرض معذرت از همه آخه تو این چندسالی که وبلاگ مینویسم تا حالا به همچین موردی بر نخورده بودم ناراحت شدم
آره میشه اگه تنها باشی شب عیدی هیچکی پیشت نباشه عیدت سیاه میشه
البته با عشک هم قرو قاطیش کردم ببخشید دیگه 
اینم از شعر:
نقاب غم بر رخم کشیده ام
بهارست و نجوای بلبل را نشنیده ام
دل از قفس جسم آزاد است
لیک من بال دل را برچیده ام
خوش در چمن شیرین بیان
وای من که دل را فریفته ام
غارتگری و دل را به یغما میبیری
دیو بودی و گفتی من فرشته ام
جوان هرگز به شهر عشق وارد نشو
چون من مزه تلخش را چشیده ام
در بازی دنیا بیست بودم ولی
حال به سر حد مشروطی رسیده ام
باغ دلم شد بهر دلش خزان
حال همه جفتو من تنها نشسته ام
روزی خواهی آمد ولی بدان
دگر بعد تو از دنیا پر بسته ام
شرمنده ام مثل همیشه بابت وزن خرابش
مامان:الوووووووووووووووووووووووووووو وایسا بابا خودکارتو نبردی
باشه بابا بده خوب شد گفتی
مامان:حواست کجاست پسر؟
ببخشید
صحنه 2 مدرسه:
مراقب : آقا آقا کجا وایسا بینم کو کارتت ؟ 
((بعد کلی گشتن معلوم شد کارتم تو جیب پشتیمه!!!))
مراقب : آقا آقا امروز چته ؟ کارتت تو تحویل بده بعد بروو
ببخشید
صحنه 3 در شهر:
اصغر برو .. اصغر برووووو گاز بده دیگه اصغر.....اههههههههههه این ماشین کوفتی تند تر نمیره؟
خلاصهههههه تموم این مقدمه چینیااا واس این بود که بدونید برا رسیدن به پای کامپیوترم چقدر له له میزدم!!!
اومدیم خونه کامپیوتر که نگو!!! بگو سرزمین عجایب، از دست این داداش کوچولوم
بماند که چه کارایی کرده بود!!! ماشین حساب ویندوز رو حذف کرده بود،خوب میگم چرا اینکارو کردی؟؟ میگه تو این چیزا رو نمیدونی اینا ضرر داره 
کلا" آقا صاحب نظرن. البت یه فابل هایی رو حذف کرده بود که .....
خلاصه با صدتا قول و واسطه گری بابام آقا راضی شد از پای کامپیوتر تشریف ببرن و بنده به ترمیم شاهکار های آقا بپردازم
اومدیم نت دیدیم به به چه خبره قالب که مثل همیشه فداش بشم ترکیده !!! راستی یه تشکر ویژه جدا" میگم به قول معروف میگن باید دست این دوستان رو بوسید ولی من میگم باید پای این دوستان رو بوشید. وبلاگی که 1ماهه آپ نشده ولی میان نظر میدن بهم. من برا خاطر چنین کساییه که مینویسم بهم قوت قلب میدن
بابت بعضی از دوستان من واقعا" شرمنده ام چون یادمه قرار بود برم به یکی زدن نستعلیق رو یاد بدم که نشد.
و....... جدا" میگم شرمنده ام و اگه من دوست خوبی بوده باشم براتون تو جامعه بلاگ نویسی حتما" منو میبخشید؟؟؟؟ آره دیگه ؟ آشتی؟ آفرین بیا اینم جایزه ات 
تا من یه سرو سامونی به نظراتم و پیوند هام بدم و درخواست پیوند ها رو تایید کنم و همه رو یه آگاهی بدم... 2 تا شعر فقط دارم که بزنم تو بلاگم..... و البت یه مطلب هم در مورد فوس بیک (جای -و- و -ی- رو عوض کنید )
تا بعد
به خدا روم نمیشه چیزی بگم. اما فقط می تونم بگم معذرت میخوام بابت :
۱- قالب وبلاگ که ترکید تقصیر من نبود مقصر برادران بلاگفا ان که خدا بگم چیکارشون نکنه.... بیخ می زنن خود وب رو می ترکونن
۲- دوستانی که میان از آپشون منو با خبر می کنن و من نمی تونم بیام . به خدا الان که دارم این پس رو می دم یعنی ساعت ۲ وو خورده ی شبه . ساعت ۱۲ به هزار جور بدبختی و نت ذغالی با خط تلفن با سیستم داغون خلاصه سرتون رو درد نیارم به زور اومدم به خاطر اینکه بیام آپ چک کنمو آپ های شما رو که دیدم بلاگ قالبش ترکیده پدرم در آومد ۲ ساعت گشتم . قالبه رو گیر نیاوردم مجبور شدم. موقتی اینو بزنم.
دوستان اگه کسی قالب قبلی منو جایی دیده تو بلاگ کسی تو رو خدا آدرس بذاره برم ازش بگیرم.
ممنون.
چشم بابا گفتم دیگه چشم. در اسرع وقت میام آپ چک من میتونم بیام یه نظر سر سری بدم برم اما دوس دارم بیام آپ هاتون رو بخونم که این وقت میخواد. چشم.
بابای تا بعد امتحانات . 
این شعر هم اومد برام یهویییییی .
دلم نیومد . گفتم بذارمش.
با نستعلیق نوشتمش
اول یه مقدمه چینی کنم.
باید در اول کار معذرت بخوام.
به خاطر اینکه ممکنه بعضی از پستام بد در اومده باشه اما تمام سعیم رو کردم که لحظات خوبی رو در اینجا بگذرونید 
از نظرات فهمیدم بیننده های وبلاگم چند دسته بودن.:
1- کسایی که میومدن و صرف اینکه بگن ما اومدیم یه نظر میدادن و میرفتن.
2- کسایی که پست های منو تا آخر می خوندن و بعد نظرشون رو می گفتن که از همین جا دست های این افراد رو می بوسم.
3- کسایی هم که تو رو دربایستی من قرار می گرفتن و هی نظراتی رو میدادند
4- کسایی هم که زحمت نظر دادن به خودشون نمی دادند..
از همه ممنونم که به حرف دل های من گوش دادید.
اما هدفم از این پست :
1- جشن تولد آبجیم که ایشالا سال پر خیر و برکتی داشته باشه و دانشگاه هم یه رشته تـــــــــــــــــــــــوپ قبول شه
ببخشید دیگه دنیای مجازیه :
می خوام براش دعا کنم و برا همه پس آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین بگید .
1- خدایا آقای ما را مولای ما را سرور ما را برسان. **آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
2- خدایا تو این سال جدید مشکلات همه رو رفع کن : چه مریض چه فقیر چه ...**آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
3- خدایا نعمت سلامتی رو به همه بده .**آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
4- خدایا خودت میدونی همیشه سعی کردم کسی از دستم ناراحت نشه کسی ازم دلخور نباشه ، کمکم کن که دلی رو نشکنم.**آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
5- خدایا تو این سال جدید و تو همه ی سال ها بچه ها رشته های خوب و تو دانشگاه های خوب قبول شن.**آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
6- خدایا این آبجیمون هم هر چی خواست بهش بده البته اگه به صلاحش باشه هاا 
**آمـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــن**
7- خدایا برا خودم چیزی نمیخوام . راضی ام به رضای تو
********************************************************
و اما قسمت دوم پست که برام سخته ولی چه کنیم دیگه همه رفتنی ان .
تا 3 فروردین بیشتر نیستم بعدش می رم دنبال درس هام. آخه 5 ماه غافل بودم هیچ نخوندم امسال هم که امتحان نهایی دارم. نمی خوام شرمنده پدر مادرم باشم.
برام دعا کنین امتحانام رو خوب بدم . تابستون بر میگردم دویاره وبلاگ رو آپ می کنم . تا اون موقع دیگه خداحافظ.
سال خوبی داشته باشید. 
سلام. شرمنده اسم وبلاگم یه کمی خودش دلگیره قالب هم از اسم دلگیر تر . و دلم از حرف های دل مردم دلگیر. نتوانستم طاقت بیاورم دلم مرا وادار به ایجاد بنایی برای دلم نمود. تا شاید ره گذری حرف دلم را بداند ...شاید...