این روزا خیلی داغونم اصلا حال خوشی ندارم!!!!
زودتر میرم سر اصل مطلب میخواسم بگم که دیگه ای وبلاگ آپ نمیشه اصلا معلوم نیست تا کی شاید ۱سال دیگه شاید ۱۰ سال دیگه!!!!
تو این مدت از دست خیلیا رنجیدم از دست خیلیا خوشحال شدمو چیزای دیگه!!!!
آپ نمیکنم ولی سر میزنم به وب که کامنتارو ببینم به همشونم جواب میدم!!!!!این آپ و به بعضیا خبر دادم اگه اومدین دیدین خبرتون نکردم ناراحت نشین به خدا حوصله اش نبود!!!!!
همیشه به یاد همتون هستممممم و میمونم پس شماهام منو یادتون نره دیگه!!!!
همتونو دوست دارم و به یادتون هسم همیشه!!!!
خدافظی سخته!!
بعضی وقتها سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی
بعصی وقتهام سکوت می کنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری
گاهی مو قعها سکوت یه اعتراضه ،گاهی موقع هام انتظاره
البته ها واسه من دیگه غمی وجود نداره یعنی نمیذارم وجود داشته باشی!!!!
-امان از پر خوابی و بی خوابی های من که الان در مرحله بی خوابی به سر میبرم!!
-بعضی وقتا فاصله شادی تا غم به اندازه یه پلک زدن آروم!فقط خودت باید بخوای که بخندی و باور کنی زندگی هنوزم قشنگه!!حالا قشنگ هست؟؟؟
-عجیب نیست که هنوزم...؟؟!!!خدا چقدر ساده ایم ما!!!
-بعضی وقتا همه بدبختیامون واسه اینکه خیلی سطحی فکر میکنیم و تصمیم میگیریم به قولی تا نوک دماغمونو بیشتر نمیبینیم.پس حواست باشه،حواسم باشه،حواست باشه،پس کی حواسش باشه؟؟
-یاد گرفتم که هیچ کس ارزش نداره که بخوای به خاطرش از همه ارزش هات دست بکشی،مگر اینکه اون شخص ،خدا باشه.یادت باشه که ارزش هارو با میزان خودش سبک سنگین کنی.خدا نکنه که یه روزی برسی که ببینی به دیواری تکیه کردی که خیلی سست تر از اون چیزی بوده که فکر میکردی و برای همه تلاش ها و گذشت ها حسرت بخوری....
-هیچی هم ارزش غمگین کردنت رو نداره،فهمیدی؟؟پس چرا یه کسی منو غمگین کرده یکی باید به خودم بفهمون این مطلب رو!!
-دیگه،تجربه فوران غصه و شادی باهم.فوران حسرت و تردید و امید،تجربه کلی احساس متضاد در آن واحد که حس کنی الانه که منفجر بشی...تبریک گفتن با اعمال شاقه...
-یه مسافرت خوب و زنده شدن و باز مرده شدن خاطره های متفاوت باز یه تلنگر...
-هی تو!!!حق نداری اینقدر تو خودت باشه فهمیدی؟؟
-یاد بگیر،هیچ وقت مترسک نباشی وقتی دوست نداری مترسک باشی...
-مهم اینکه...مهم اینکه...مهم اینه...راستی اصلا مهم چیه؟؟؟
-یاد بگیر زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.پس سعی کن همیشه خودت باشی،حتی اگه آب و هوا عوض شه!آهای بید مجنون!!این یکی خیلی جدیه!!!
-میگن کبوتری که بین کلاغ ها زندگی میکنه،شاید پرهاش سفید بمونه اما قلبش سیاه میشه،راست میگناااا....!!!
-ای بابا!درون گراییم حدی داره!!بابا یه کم سرتو بیار بیرون ببین اینجا چه خبر؟؟
اصلا تا کی میخوای اون تو قایم بشی؟؟؟
-نمیدونم 20 سوالی و کی اختراع کرده اما 20 سوال کافی!!!میخوای 20 سوال ازم بپرسی اگه ÷رسیدی قولل میدم راستشو بگم!!!!!
-خدا دائم نشونه هاشو نشون میده!!حتی با یک راننده تاکسی بددهن یا یک مزاحم!!!
-چه روزگارییییی!!!بابا بیخیال پارسال......!!!!
-یه وقتایی کاش آدم بچه باشه!اما یه وقتایی هم کاش یکم بزرگتر باشه،فقط یکمااااا!!!
-آره،ظاهر میتونه نمایانگر باطن باشه اما هیچ وقت کافی نیست!!!
-هی تو(هی من)میدونی اون کسی که یه موقعی تموم زندگیت بودو پشت کرد بهت و تو همش بهش فکر می کنی و اعصابو روان خودتو میریزی بهم اون اصلا......آدمم حسابت نمی کنه و بهت فکرم نمیکنه!
-میدونی گاهی آدم باید تصاویریو ببینه که تازه بفهمه زندگی چقدر با ارزش هرچند گند باشه و به کام آدم نباشه!!!!یه نمونشو که واسم اتفاق افتادو بگم!!!(هفته پیش رفتم فشم ویلامون ساعت حدود10یا11 بود از در ویلا اومدم بیرون که تو محوته دم ویلا تلفن حرف بزنم فکر کنم 2 دقیقه طول نکشید که صدای یه ترمز خیلی بدو شنیدم آها توضیح:حدود 100 متر که بیای جلو یه پیچ که از اون پیچ میخوره به میگون بقلشم یه دره هست البته دره هم نمیشخ گفتااا اگه زیا ارتفاع نداره)اون صدا هرو که شنیدم اصلا از بلندی صدا موبایلم از دستم اوفتاد بدم 30 ثانیه نشد دیدم به هیوندای کروکی که 2 پسر توش بودن جلو روم چپ کرد اقتاد تو اون درهه!! چپ که کرد اون پسر که بقل دست راننده بود از ماشین پرت شد بیرون ماشینم اففففففاتاد روش این صحنه هرو که دیدم فقط یادم میاد که جیغ کشیدمووو....از صدای جعغای یه زن پریدم گیج و گنگ بودم تازه یادم اومد همه چیو فهمیدم تو درمونگاه نزدیک ویلامونم بقل دستمو نیگاه کردم دیدم پسر که راننده بود به هوش فقط آرومم گوله گوله اشک میریزه و به من میگه اگعه جیغ شما نبود الان منم زنده نبودم روبرو مو نیگاه کردم دیدم یکی زیر یه پارچهه سفیدووو وای اصلان نمیخوام بگم!!بیچاره ها از شمال میمدن و البته مس.....بودن!!!تفلی 27 سالش بیشتر نبود تا 2 روز بعد این موضوع خوابم نبرد!!!هه راستی اگه من اون جیغو نمیکشیدمو داداشم اینی نمیمدن که ببینن چه خبر اون پسر هم میمرد واسه همین اون حرف و بهم میزد!!!تا الانم هر روز ز میزنه میگه اگه تو جیغ نمیکشیدی من نبودم!!!امی میدونی بودن نبودن من فرقی نمیکرد اون کسی که باعث شد اون نمیره خدا بود نه جیغ من اون فقط کتفش شکست!!!ولی به قول مامانم ببین عجل چه جوری دنبال اون یکی بوده!!!با دیدن این صحنه تازه ارزش زندگیو فهمیدم!!!
خیلی حرف زدم نه واقعااااا ببخشید ولی تازه الان خالییییییییییی شدم وای چقدر خوبه یه جایی هست که خودمو توش خالی کنم!!!ولی برای آپ بعد از 2 ماه خوبه دیگه!!!نه؟؟؟
دیگه خیالم از امتحانو جواب امتحانم راحتتتت شد تا امتحانم تموم شد یه چیزی شد که خیلی تو روحیم تاثیر گذاشت شاید تو خطای بالارو که خوندین نوشتم فهمیده باشی!!!!
میخوام دیگه در هفته 1 آپ بکنم البته از اول مرداد آخه تا هفته دیگه درگیر نمایشگامو نمیتونم!!!
میخواسم در وبو تخته کنماااا ولی پشیمون شدم!!!!
آها راستی عنوان وبمو میخوام عوض کنم ولی نمیدونم چی بذارم شماها اگه چیزی به ذهنتون میرسه بگین بهم که بذارم میدونین که نظرتون برام خیلیییییییی مهم!!!!
واییی چقدر چرتو پرت گفتم ولی خب حرفایی دلم بود دیگه!!!!
بای...بازم ببخشید!!!!!!!
اي كاش هميشه كودك مي مانديم و تنها دغدغه مان لجبازي هاي كودكانه
و گريه هاي بي صداي عروسكمان بود. زمان مي گذرد و ما هر چه به جلو مي رويم
در حقيقت به انتها نزديك تر مي شويم و روزي خسته از اين دغدغه ها و دلنگرانيها
مي ايستيم و به گذشته نگاه مي كنيم. گذشته اي كه روزي در آن دست و پا مي زديم
گذشته اي كه روزي امروز ما بود. زمان نابود گر خاطره هاست و كودكي شيرين و لذت بخش.
اما زودگذر انقدر سريع مي گذرد كه احساس مي كني همين ديروز بود كه به خاطر شكستن
بال پروانه اي گريه مي كردي و به خاطر كودك ديگري مي خنديدي و چه زود گذشت و چه زود
فراموش كرديم كه ما همان كودك معصوم و ساده ي ديروزيم با آرزوهاي كوچك و قلبي كه در آن
هيچ ترديدي نيست.اي كاش مي شد لحظاتي هر چند كوتاه به كوتاهي يك خنده ي كودكانه به
گذشته برگرديم.گذشت زمان ما را از هم دور مي كند و حال از آن روزها تنها مشتي خاطره ي
تلخ و شيرين به جا مانده .چقدر خوب بود كه معني نگاه ها را نمي فهميديم و عشق برايمان
بي معني بود ....
غشقی که دل خیلیهایمان را شکست خورد کرد زیر پا له شد بدون آنکه توجهی شود که آن چه زیرپا است قلب ماست قلبی که زمانی با نفس آنکس که حالا پا به رویش نهاد می تپد!!
راستش تازه این موضوع بهم ثابت شد عشق چیز پوچی!!
سلام به همگیییییییییییییی خوبین؟؟؟؟
امروز روز تولد 1 سالگی وبممم هوراااااااا
باورم نمیشه تونسم ۱ سال وب داشته باشممممم!!!!۱
تولد وبم بهونه ای شد واسه آپ کردن!!
ایشالا از ۲۴ خرداد در خدمتم آها البته ۱ تیر حساب کنین اخه تا ۱ تیرم درگیر نمایشگاهیم که برام گذاشتن!!!
دوستتون دارمو حتی اگه شماها به یادم نباشین من به یادتونم!!!
راسیییییی تو انتخاب وبلاگ برتر شرکت کردم بهم رای بدینااااااا لینکش آخر وبممم!!!
فعلا
سلام به همه دوستای خوبم!!!
خوبین؟؟؟
آپ کردم ولی شاید آخرین آپم باشه تا تابستون!!!!
هم دیگه حوصله ی آپ کردن ندارم هم دیگه باید بچسبم به درسام!!!
نه این که نت نیام میام هر روزم میام به همه ام سر می زنم و واسشونم کامنت میذارم،کامنتای خودمم می خونم پس فکر نکنین از دسم راحت شدین و دیگه نمی خواد بهم سر بزنید!!!!
یهوام دیدین آپ کردماا آخه دلم یه وقتی طاقت نمیاره ولی فکر نمیکنم!!!
دیگه اینکه از همه دوستایی که تا حالا همرام بودن مثل:
20salee(سیاوش جونم)
خیانت عشقی(علی جونم)
عاشق تنهایی(پیام جونم)
Aria notes(آریا جونم)
A lone(علی جونم که خیلیم براش نگرانم))
(نازی جوووووونم))))
(بارون جووووون)))
تو که غریب نیستی(فرهاد جون)که فعلا ازش خبری نیس!!
خاطرات پسر ۱۷ سال(سامی جون)
خیلیای دیگه که تازه با هاشون آشنا شدمو اول کاری باید برم!!
(در ضمن اسمایی که گفتم ترتیب خاصی نداره)
دیگه اینکه اگه منو یادتون بره بهم سر نزنین کشتمتون!!!
الانم خیلی مریضمو اصلا حال ندارم زیاد بنویسم ولی خوبه تا شنبه مدرسه رو دکتر گف نرم!!!
پس تا آپی که میکنم چند ماه دیگه فعلا!!
آها راسی البته ممکن بدم یکی دیگه وبمو تا خودم بیام آپ کنه!!به احتمال10%!
اگرم که کلا منو یادتون بره و بهم سر نزنین میخوره تو ذقم دیگه اصلا نمیاماا!!!
به یاد همتون هسم!!!
منتظرتونم هسمااا
فعلا
ااااااااااااااااااااه تو قالب منم گند زدن عجبا اینجام آدمو راحت نمیذارن!!!
قالبمو دوس داشتم بیتربیتاااا حالا باید بگردم دنبال قالب اه
قالبو درس کردم نظرتونو راجبش بگین منتظرمااا
اه آمارگیرمم گند خورده توش دوس دارم بزنم شقشون کنم!!!!
دوستاییییی خوفمممممممممممممم آهنگ وبمو دیدین خیلی این آهنگو دوس دارم واسه همین گذاشم
ولی شما هام بگین خوب یا نه خواهششششششششششش
شایدم عوضش کردم۹۰٪
خببببببببب عوضش کردم قبلی آهنگ یاس بود(به خاطر من)تو پروفایلمم گفته بودم خیلییییی این آهنگو دوس دارم ولی چون به وبم زیاد نمیمد عوض کردم!!
اینم خوبه من محمد بیباکو دوس دارم ولی میخواسم آهنگ گلشو بذارم که نشد ولی اینم خوب!!
شماهام بگین کدوم از این آهنگایی که گفتم قشنگ تر بود اگه میذاشتم!!
فکر کنم یه ماه دیگه آپ کنم
امیدوارم همگی سال خیلی خیلییییی خوبی داشته باشین!!
چقدر دلم برا همتون تنگید بود خوبین همتون؟؟؟
چقدر اتفاقا افتاد تو این مدت!!!!!
راسی چهارشنبه سوری خوش گذشت؟؟؟؟
اولش به من خیلی خوش گذشت اما بعد چند ساعت یهو یه پسر اومد مزاحمت ایجاد کرد گـ-ا-ر-د-ی-ا-ه-م داشتن از اونجا رد میشدن چنتا از آقا پسرای مهترم رفتن ماجرارو براشون تعریف کردن اونام قاطی کردن ریختن سر یارو کلی زدنش شیشه های ماشینشم خورد کردن البته حقش بودااا آخه می خواس نارنجک بدازه تو آتیش خیلیم پررو بود ولی یه خورده زیادی باهاش برخورد کردن.
بعد از اون حال همه گرفته بود ولی باز به کارمون ادامه دادیم که باز چندتا از پسرهای محترم ۴ نارنجک انداختن بعد همون آقایون بالا که عرض کردم ریختن سرمون بساتمونو جمع کردن بعدم به زور کردنمون تو خونه آخه در خونه دوس داداشم بودیم ولی بعدش کلی ترقه رو دسمون باد کرده بود رفتیم تو حیاط زدیم ضبط ماشینم تا آخر زیاد کردیم که دوباره آقایون ریختن سرمون کلا زیاد حال گیری شد ولی در کل خوش گذشت جای شما خالی!!!
دیگه اینکه اگه تا عید آپ نکردم پیشاپیش عیدو به همون تبریک میگمو امیدوارم سال خوبی داشته باشین!!!
تا آپ بعدی بای!!!
| باز… ای الهه ناز | با دل من بساز | |
| کین غم جانگداز | برود ز برم | |
| گر… دل من نیاسود | از گناه تو بود | |
| بیا تا ز سر گنهت گذرم | باز… میکنم دست یاری، بسویت، دراز ، | |
| بیا تا غم خود را، با راز و نیاز - زخاطر ببرم | گر… نکند تیرخشمت، دلم را، هدف ، | |
| بخدا همچون مرغ پرشور و شعف، بسویت بپرم | آنکه او به غمت دل بندد چون من کیست… | |
| ناز تو، بیش از این بهر چیست | تو الهه نازی، در بزمم، بنشین | |
| من تورا وفادارم، | بیا که جز این، نباشد هنرم | |
| این همه بی وفایی، ندارد، ثمر | بخدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم |
زندگی مانند نبردی است بین زندگی و ما انسان ها و ما انسان ها باید مانند کوهی استوار در مقابل آن بایستی!!!