با توجه به قیمت بالای تخممرغ در این روزها، بسیاری از مردم که بنده کمترین را در کوچه و خیابان ملاحظه میکنند، از این حقیر روسیاه سوال مینمایند که: الیوم با تخممرغ چه کنیم؟... بخوریم؟...نخوریم؟... یک در میان بخوریم؟... برویم توی ترک؟... و قس علیهذا!....
قبل از این که بنده چیزی بگویم؛ اجازه بدهید ببینیم بقیه چه میگویند؛ بقیه یعنی پارهای از مسوولان مربوطه. عنایت بفرمایید:
1ـ دبیر ستاد ترویج تخممرغ: هر انسانی برای حفظ سلامتش باید روزی یک تخممرغ بخورد.
ـ مردم عزیز: چشم. به نکته ظریفی اشاره فرمودید. یادم باشد حتما روزی یک تخممرغ بخورم!
2ـ یک کارشناس تغذیه وزارت بهداشت: تخممرغها را برای نگهداری، نشویید؛ زیرا راه ورود میکروب از طریق منافذ موجود روی پوست باز میشود. باید آنها را نشسته، بلافاصله در یخچال بگذارید.
ـ همان مردم عزیز: ممنون که گفتید. مانده بودیم این همه تخممرغ را چه جوری نگهداری کنیم و کجا بگذاریم؟
3ـ معاون وزیر صنعت و معدن و تجارت: تخممرغ شانهای 5100 تومان است و فروش بالاتر از 6000 تومان، تخلف است.
ـ باز هم همان مردم عزیز: وای ی ی... خدای من، راست میگویید؟...رفتم که یک شانه تخممرغ بخرم. امشب یک املت درست و حسابی افتادیم. سر راه، گوجه یادم نره!
4ـ سوپری سر کوچه: خواب دیدید، خیر باشد!...یک شانه تخممرغ شما شد 9000 تومان!
ـ و باز هم همان مردم عزیز قبلی: ولی عرض کردند که...
ـ ... بله، عرض کردند!
بسته پیشنهادی: از آنجا که از مجموع عرایض فوق، باز هم چیزی دستگیرمان نشد که بالاخره با معضل اساسی تخممرغ چه کنیم؛ در نهایت باز مجبوریم که خودمان دستبه کار ارائه رهنمود شویم. فلذا علیالعجاله چند پیشنهاد راهبردی ـ کاربردی، تقدیم حضور میکنیم:
1ـ طرح تعویض: یک شانه تخممرغ بدهیم، یک مرغ بگیریم.
2ـ طرح تعریض: تمهیدات و تسهیلاتی برای مرغها به وجود آوریم که بیشتر تخم کنند.
3ـ حلوا حلوا کردن: تا اطلاع ثانوی از شکستن تخممرغ اجتناب ورزیم و آن را روی سر بگذاریم، حلوا حلواش کنیم.
4ـ اختصاص دادن: تخممرغ را به سفره هفتسین اختصاص دهیم و سالی یک بار آن را مورد مصرف قرار دهیم. مثل بقیه چیزهای دیگر این سفره.
5 ـ تخممرغ چینی: مسلماً چین که جمعیت وحشتناکی دارد، تعداد مرغهایش هم باید خیلی زیاد باشد. از این رو ـ برای تأمین نیمرو ـ تا مدتی از چین، تخممرغ وارد کنیم. مزیّت تخممرغ چینی این است که زودتر هم شکسته میشود.
6 ـ تفکیک تخممرغ: اگر فعلا قیمت تخممرغ را نمیشود پایین کشید؛ بد نیست که اقدام به تقسیمبندی و نامگذاری ردههای جدید آن کنیم. به این ترتیب:
الف ـ تخممرغ کامل
ب ـ تخممرغ نیم
ج ـ تخممرغ ربع
د ـ و....دیگر اندازههای کمتر!
کم از بلوتوثبازی زندهها میکشیم که زمینه این کار در قبرستان هم فراهم آمد. الآن شما حتما همچین پیش خودتان خیالات میکنید که یحتمل مردهها هم با هم بلوتوثبازی میکنند؟... خیر، مرده بنده خدا که دستش از زمین و آسمان کوتاه است؛ موبایلش کجا بود که بلوتوثش باشد... یک چیزی میگوییدها! تازه، تلفن همراه ما در داخل منزل به زور آنتن میدهد و اگر یک مگس از جلویش عبور کند، دچار اختلال میشود، تا چه رسد به داخل قبر که صدای فاتحه هم به زور به گوش میت خلدآشیان میرسد.
راستش دروغ چرا؛ طوری که خبرگزاری برنا گزارش داده و اسنادش هم به صورت فیلم روی سایت آن موجود است؛ ظاهرا در آرامستان بهشتزهرا، یک سری دستگاههای خودمردهپرداز نصب شده تا چنانچه شخصی که آمده تا فاتحه مرده خاصی را بخواند، اما به علت توسعه گورستان، موفق به پیدا کردن مرده مورد نظر نمیشود؛ برود صاف در مقابل این دستگاههای الکترونیک دیجیتال بایستد و بلوتوث موبایلش را روشن کند تا پس از دادن اسم صاحب قبر، نشانی دقیق قبر آن خدابیامرز روی موبایل فرد بلوثوت شود.
مونتاژ ادبی پیشرفته:
«رو به گورستان دمی خامش نشین»
آن بلوتوثهای روشن را ببین!
از قرار معلوم کار به همین ابتکار هم ختم نشده و گویا قرار است بزودی کل سیستم بهشت زهرا به اینترنت متصل شود؛ تا از این پس شما بتوانید از طریق یارانه منزل و در حالی که مثلا روی تخت دراز کشیدهاید یا در کانون گرم خانواده حضور دارید؛ در همان حالت چنانچه دلتان یاد امواتتان کرد و بیماشینی یا ترافیک سنگین پایتخت، رفتن به بهشت زهرا را در چشم ما سختتر از کندن کوه بیستون کرد که عشق آن را کند و شهرتش فرهاد برد؛ به کمک اینترنت حی و حاضر میتوانید در محیط این آرامستان حضور مجازی پیدا کنید و از طریق دوربینهایی که در گورستان کار گذاشته خواهد شد، قبر منسوبین و آشنایان خود را بیابید و از راه دور برایش کامنت بگذارید؛ یعنی فاتحه دیجیتالی بخوانید. از این بالاتر حتی میتوانید سفارش گل و مداح بدهید. حالا ایمان آوردید به آغاز فصل گرم؟...
حاشیهسازی: در حاشیه خبری که عرض شد و باعث رفاه حال مرده و زنده خواهد شد، نکاتی چند قابل طرح است که مطرح میکنیم؛ به این شرح:
1ـ انتخاب پسورد: از این پس برای هر مردهای یک پسورد در نظر گرفته شود که از طریق بخش خدمات انفورماتیک و الکترونیک سازمان بهشت زهرا در اختیار شخص متوفی قبل از اقدام به هرگونه فوت، و یا بازماندگان درجه یک وی قرار داده شود تا فقط آنها بتوانند به اطلاعات مرده مورد نظر دست پیدا کنند. اینکه خاک سیهاش بالین است / رمز اینترنتی آن این است:«.......»!
2ـ عدم بلوتوثبازی: روشن کردن بلوتوثها برای پیدا کردن سریع قبر توسط کسانی که به گورستان میآیند، باعث و بهانه آن نشود که به جای نشستن بر سر قبر و ذکر خیر کردن از متوفی و خواندن فاتحه وی، عدهای در اطراف قبر بنشینند و اقدام به بلوتوثبازی کنند. این کار خوب نیست. فردا زبانم لال اگر قسمت شما هم شد که به سلامتی فوت کنید، آیا هرگز حاضر و راضی میشوید که عدهای از آشنایان شما بیایند سرقبرتان بلوتوث تازه ردّ و بدل کنند؟ به قبر خودتان میخندید اگر این صحنه را مشاهده کنید!
3ـ ضرورت فیلترینگ: از آنجا که بالاخره در یک گورستان وسیع، ممکن است سه چهار تا مرده معلومالحال هم وجود داشته باشند که اطلاع یافتن از اطلاعات مربوط به وضعیت جهنمی آنها برای دیگران بدآموزی داشته باشد؛ فلذا شاید لازم باشد که برخی از قبور مسالهدار، یک مقداری فیلتر شوند که حساب دست زندهها هم بیاید که مثل آدم بمیرند.
4ـ هک شدن قبور: از آنجا که هکرها در همه جا متاسفانه حضور به زور دارند؛ لهذا مسوولان خدمات رایانهای بهشت زهرا باید دقت نمایند که سیستم رایانهای اموات مورد هجوم و هجمه هکرها قرار نگیرد. در غیر این صورت مثلا ممکن است که شما بروید فاتحه قبر قطعه 3 را بخوانید، اما در عمل برای قبری ناشناس در قطعه 33 ارسال شود. در این حال، یک مرده در مردهای میشود که پیدا کنید مرده شوی را...!
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ... میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم
(دوستم با داداشش دو قلو هستن)در حال قدم زدن بودن داداشش چند متر جلوتر از هم راه میرفتن یارو اول داداششو دید اومد جلوتر دوستم رو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم 20 تا بزن
میگه 20 لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ 20 تا قاشق چای خوری
به دوستم میگم فهمیدی نرگس جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!
دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!
دارم رو تردمیل تند میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،
پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!
رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به خواهرم میگم کلیدتو بده،
میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم....
2 ساعته از بیرون صدای قار قار میاد...خواهرم میگه صدای کلاغه ؟
میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده
میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.
میگه بزنم 2 ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن 3 فوتبال داره!!!!
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه.در زدم خواهرم در رو باز کرده با تعجب میپرسه یوسف تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟میگم:پَــــ نَ پَــــ یوسف رسید من دیلیوریشم...
واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه... میگم پاورت
سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه
رفتم جلسه ثبت نام 2ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای
ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک
اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم 50 در 100 تخفیف بهم خورده این شکلی شدم
سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!
رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!
کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. خواهرم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.
داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه!
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!
خواهرم از بیرون میاد خونه... میبینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم بغل دستیم میگه دعا میکنی سالم برسی؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا میکنم سقوط کنیم!
یه توپ دارم قلقلیه... پـَـ نه پَــ، می خواستی مکعب مستطیل باشه!
سرخ و سفید و آبیه... پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!
می زنم زمین هوا می ره... پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می کنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!
نمی دونی تا کجا می ره... پـَـ نه پَــ، بنده خط کشم، می دونم دقیقا کجا می ره!
من این توپو نداشتم... پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسکلی داری خاطره تعریف می کنی!
مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد... پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!
یه توپ قلقلی داد... پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لکسوز بهت بده!
شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه...
می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!
زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!
بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!
دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟
پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!
به خواهرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟
پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
پـَـ نه پَــ، اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!
به خواهرم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!
نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!
همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!
بهش می گم با من ازدواج می کنی؟ می گه داری بهم پیشنهاد می دی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان!
نخند!
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
... به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که زندگیش را دود میکند,
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،....
نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!!
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،..خیلی ساده...
چقدر سخته که عشقت رو به روت باشه ، نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که یک دنیا بها باشی ، نتونی که رها باشی
چقدر سخته
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب ، نتونی آسمون باشی... .
چقدر سخته که زندونی بمونی ، بی در و دیوار ، نتونی همزبون باشی
چقدر سخته
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون ، غمش یک قطره بارونه
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت آسمون باشه ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه ، نتونی ناجیش باشی
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه ، نتونی راهیش باشی
چقدر سخته تو خونت عین مهمون شی ، بپوسی ، خسته ، ویرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ، ساکت شی ولی تو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی ولی غرق ادا باشی
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون غمش یک قطره بارونه
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حسه بیرونه
در
این پست زیبا ترین زنان جهان را میبینید که در ۴ گروه دسته بندی شده اند و
توسط برنامه های گرافیکی با هم ادغام شده و تصویری جدید را پدید آورده اند
در نهایت برایند ۴ تصویر به دست آمده از این ۴ گروه پدید آورنده زیبا ترین زن جهان میباشد ...
به تصاویر دقت کنید
گروه اول
گروه دوم
گروه سوم
گروه چهارم
دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟ میگم : تو رژیمم ... میگه رژیم لاغری ؟! ...پَـــ نَ پـَـــ رژیم صهیونیستی
تو آرایشگاه کار می کردم ... از مشتری می پرسم برات ماسک بذارم؟
میگه ماسک برای جوش صورت و اینا ؟!
پـَــــــــ نَ پَـــــــــ په ماسک اسپایدرمن
رفتم چشم پزشک
میگه واسه سرخی چشمتون اومدین ؟
پـَـــ نَ پـَــــ سرخیش عادیه وسطش سیاه شده
روی تردمیل میدوم ... اومده می گه می خوای لاغر بشی؟؟؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ می خوام ببینم چند اسب ِ بخار قدرت دارم! می تونم پوز ِ یوز پلنگو بزنم یا نه
به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه: اِ؟ مریض شدی؟
می گم پَـــ نَ پَـــ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه
رفتم سر قبر بابابزرگم.... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن.؟
پَـــ نَ پَـــ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره
برگشتم خونه میگه اومدی؟
پَـــــ نَ پَـــــــ این لودینگمه : پلیز ویت ۴۰ درصدش مونده هنوز کامل شه میام تو
یه روز با جعبه خیلی بزرگ رفتم اداره پُست، گذاشتم رو ترازو جعبه رو کارمنده اومده میگه می خوای پُست کنُی؟!!
گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وزنش کنم ببینم اگه اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم
سر جلسه امتحان به جلوییم می گم برسونیا ... می گه چی؟ تقلّب؟؟؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تنفس ِ دهان به دهان
ساعت ۷ صبح داییم به گوشیم زنگ زده برداشتم میگم: بــــــــله!؟
میگه اِ خواب بودی؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحی صدامو شکل داریوش کردم حال کنی!
دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! میگم:راحتی؟ میگه: بلند شم یعنی! میگم:
پـَـَـ نَ پـَـَـــ بشین قالب باسنت شه یه موقع گم شدی واسه تشخیص هویت ازش استفاده کنی