زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

فقر و همین

فقر؟! سرت رو کردی توی مانیتور میخوای فقر رو احساس کنی؟! من از فقر چی بنویسم که جز احساس ترحم تو رو بتونه بیانگیزه؟!

فقر رو از اونجایی که شما داری الان این نوشته رو می خونی نمیشه حس کرد! در هزاران وبلاگی که امروز درباره “فقر” نوشته اند، اثری از “فقر” نیست.

فقر اونجاست که پدری پول نداره برای بچه هاش نون بخره و به همین خاطر رو نداره شب برگرده خونه و توی پارک می خوابه.

فقر اونجاست که دخترک از شرم مانتوی پاره اش لج میگیره و میگه که دیگه نمیرم مدرسه.

فقر اونجاست که پدری بخاطر اینکه نمی تونه جهیزیه دخترش رو جور کنه، دست به خودکشی می زنه.

فقر اونجاست که …

فقر احساسه. احساس گفتنی نیست، شنیدنی نیست، دیدنی هم نیست. باید فقیر بود تا فهمید فقر یعنی چه…؟


البته خدا رو هزار بار شکر میکنم که در خانواده ای هستم که مشکلات مادی نداره اما کاری که دارم بگونه ای ست که هر روز افراد با مشکلات بسیاری رو میبینم فقیر ,ثروتمند,نیازمند و...

برخی از ما قدر زندگی خود را نمیدانیم و مرتب از آن گله میکنیم آیا شده لحظه ای خود را جای خانواده هایی که گفتم بگذارید


آن وقت میفهمید مشکل یعنی چه؟؟؟

آن وقت میفهمید تنهایی مشکلی نیست؟
آن وقت میفهمید دعواهای خانوادگی مشکلی نیست؟

شاید بگین هرکس سرنوشت و تقدیری داره اما این را هم فکر کنید که شاید سرنوشت انها با کمک
کردن عوض بشه!!!

کاش میشد کمی به اطراف خود بنگریم و فقط مشکلات خود را نبینیم کاش میشد مثل شیشه بود و همه را دید نه مثل آیینه که فقط فقط خودمان را ببینیم!!!

کاش این احساسات لحظه ای نباشند؟؟؟
نظرات 13 + ارسال نظر
رها 24 تیر 1390 ساعت 11:01 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

آره داداشی... باید فقیر بود تا فهمید بی پولی و فقر ینی چی؟؟؟...

چون ما آدما هیچوقت حاضر نیستیم به پایین تر از خودمون نگاه کنیم...
موقع خرید کردن و پول خرج کردن که میشه همش میگیم فلانی رو ببین اینو خریده اونو خریده... من چرا نداشته باشم؟؟!!!!!!!
ولی هیچوقت نمیگیم بابا اگه بیایم به یه خونواده ای فکر کنیم که همینی هم که ما داریم و نداره و تو حسرتش داره روزگار میگذرونه، میتونیم اون خرج بیهوده و اضافی رو بذاریم کنار تا شده حتی یه نفر و از حسرت داشتن چیزی که دوسش داره دربیاریم...

زندگیه ماشینی همینه دیگه... وقتی میری وارد خونه ی فلان فامیلت میشی، میبینی روی اپن آشپزخونش انواع و اقسام وسایل برقی رو قطار کرده کنار هم... حالا چرا؟؟؟؟ چون همسایش رفته خریده، بابا زشته من نخرم!!!!!
ولی حتی یه لحظه نمیشینیم به این فکر کنیم که توی همین کشوری که ما زندگی میکنیم خانواده هایی هستن که هنوز غذاشونو روی یه اجاق تک شعله درست میکنن....


ببخش که زیاد حرف زدم داداشم...
آخه دلم خیلی پر بود

خیلی قشنگ حرف زدی
کاش همه مثل تو فکر می کردند.

sARA 24 تیر 1390 ساعت 11:12 http://KERANK76.BLOGFA.COM

واقعا ادم بعضی وقتا باید سکوت کنه

سکوت هم بعضی وقتا جواب نمیده.

رها 24 تیر 1390 ساعت 11:45 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

تو لطف داری داداشی

انقدر وبت قشنگ و جالبه که به همه ی خونوادم نشونش دادم

امیدوارم همیشه موفق باشی دادا یوسف...

ٌWaoooooooooooooooo
ممنون
مرسی از لطف شما.

رها 24 تیر 1390 ساعت 12:06 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خواهش میکنم داداشم
کاری نکردم که

راستی داداشی هنوز اسم وبت توی اسامی وبلاگای تاپ هستش؟؟؟

اگه رای بدین آره هنوزم هست

شقایق 24 تیر 1390 ساعت 15:46 http://lifestoriess.blogfa.com/

سلام دادایوسف
کاش آدما قدر مهربونی ها رو بدونن و فقط برای نیازهای خودشون باطرف ارتباط برقرار نکنن.

کاش منم قائمشهربودم

کاش این کاش ها به باور تبدیل بشه

رها 24 تیر 1390 ساعت 17:58 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

چشم داداشی...
من هر روز که میام تو وبت حتما بهت رای میدم...

ببخشید که این مدت کوتاهی کردم

مرسی خواهش میکنم.

رها 24 تیر 1390 ساعت 18:55 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی
راستش گفتم شاید دوباره ناراحتت کنم واسه همین بهت نگفتم بیای توو وبم

ولی بیا داداشی...

دلم این روزا خیلی پره

میام ناراحت چرا؟؟؟
اگه غمگین ننویسی ناراحت نمیشم

مصطفی 24 تیر 1390 ساعت 20:50 http://fcbook.persianblog.ir

با تبادل لینک موافقی همشهری (البته اگه قائم شهری هستی)

چرا موافق نباشم همشهری

سمیرا 24 تیر 1390 ساعت 23:49 http://www.hamesoo.blogfa.com

عالی بود.

فقط همین

ممنون

دوباره سلام
منم همیشه بابت این مشکلی که تو جامعمون هست کلی اعصابم بهم ریخته مخصوصا زمانی که میرم و جایی میبینم که یه نفر با بچه اش مشغول گدایی کردنه .
اگه این صحنه رو ببینم تا چند روز همش تو فکرشونم با خودم میگم آخه این چه جور مملکتیه ما داریم چرا یه نفر باید بچه اش رو اسباب پول درآوردنش قرار بده . باورتون نمیشه چند وقت پیش که داشتم میرفتم جایی دیدم یه مرده با بچه اش که حدود ۵ سالش بود یه گوشه ای نشسته بود و این بچه خواب بود هوا هم اونقدر گرم بود که نمیشد تحمل کرد . اونقدر ناراحت شدم که به مرده گفتم آخه چرا بچه رو آوردی تو این گرما ؟ خیلی ناراحت شدم دلم میخواست گریه کنم خیلی دلم سوخت . بچه ای که الان وقت بازیگوشی و شیطنتشه و الان باید تو یه خونه زیر کولر خوابیده باشه باید تو این وضعیت باشه
واقعا کی میخواد جواب اینها رو بده؟

واقعا هر روز این صحنه ها رو میبینیم اما هیچ کاری نمیتونیم بکنیم!!!!

رها 25 تیر 1390 ساعت 08:41 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

من که حریفت نمیشم داداشی...
تو خدا رو شکر خیلی روحیت خوبه ولی من نه....
دلیلشم معلومه چیه...

مرسی که اومدی داداشم...

توهم میتونی فقط باید تلاشت رو بکنی!!!

تا دیروز فقر رو حس نمیکردم اما امروز که پولام تموم شد خوب فهمیدم!!!

ولی بدون فقر فقط و فقط بی پولی نیست

m 26 تیر 1390 ساعت 22:22

نمی دونم چی بگم.تواین زمونه فقر داره بیداد میکنه!
اونی که دستش به دهنش میرسه باز خودشو به نداری میزنه ُواقعا نمی دونم چه طوری روشون میشه که بخوان حق یه هم نوع خودشون و بخورن.............

حرص و طمع
وقتی بالایی ها طمع دارند دیگه از دست کسی کاری برنمیاد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد