زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

رسما از بزرگسالی استعفا میدهم!!!

بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم

و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم

و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است،

چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم

و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم

و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

می خواهم به گذشته برگردم،

وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را،

جدول ضرب را و شعرهای کودکانه رایاد می گرفتم،

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم

و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند.

می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است

و می خواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،

نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از امتحانات ،

خبرهای ناراحت کننده و... می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

به یک کلمه محبت آمیز،

به عدالت،
به صلح،
به فرشتگان،
به باران،
به دوستی،
و به . . .
 
این دسته کلیدم، کارت اعتباری و بقیه مدارک،

...مال شما...

من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .
نظرات 5 + ارسال نظر
مریم 1 تیر 1390 ساعت 13:13 http://blackways.blogfa.com

آدم برای اینکه بتونه دوباره زندگی کنه لازم نیست که دسته کلید و... رو روی میز بگذاره لازمه دفترچه خاطراتش رو باز کنه خاطراتش رو به خاطر بسپاره تا لبخندی از سر شوق توی سخت ترین لحظات زندگیش بزنه راستی دلت بسوزه چون من به اندازه تو از بچه گیم دور نیستم

شانسم اینه که دفترچه خاطرات ندارم!!!

آخی کــــــــــــــوچـــــــــــــــــــولــــــــــــــــــو

مریم 1 تیر 1390 ساعت 16:07

واقعاً دفترچه خاطرات نداری؟ البته خیلی بعید نیست پسرا معمولاً ولی بدون نصف عمرت بر فناست چون من هر وقت دفترچه خاطره ام رو می خونم به غلت املایی هام می خندم

خوب ندارم چیکار کنم!!!!!!!!!!!!!!!
نصف عمرا!!!!!!!!
یعنی دفترچه خاطرات اینقدر خوبه؟؟؟؟؟؟
کوچولو

Mahti 1 تیر 1390 ساعت 23:39 http://toptopic.blogsky.com/

سلام مطالبت جالبه از وبلاگ منم سر بزن !
اسمش تیکه نامه است !
اوکی

چشم اگه تونستم میام

سلام عزیز
ممنون ازمطالب زیبایت .آره بچگی واسه خودش عالمی داره دوست.
آروزی موفقیت دارم شبتون بخیر

سلام
مرسی همچنین شما هم موق باشید.

setareh 31 تیر 1390 ساعت 12:54

یوسف عزیز من حتی بچگی رو هم که تو داشتی نداشتم ....به نظرت من باید به کی برگردم؟به زمان نبودنم؟پس برای امثال من تنها راه نگاهی به روبروست ...و توقفی به اندازه زمان کوتاه و گذرای حال ...موفق باشی

هرکی یه نظری داره!
به نظرت احترام میزارم.
امیدوارم با نگاه به آینده به آرزوهات برسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد