زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

دخترکی که در خیابان ها ماشین‌ها را می‌بوسد

حالا دیگر دیدن بچه‌هایی که در سطح شهر در حال تکدی‌گری هستند برای ما به یک تصویر عادی تبدیل شده است. دختر و پسر فرقی نمی‌کند؛ در طول روز از نوزاد گرفته تا کودک ۱۲ ساله را می‌بینیم که در خیابان‌های شهر به روش‌های مختلف گدایی می‌کنند.

تا‌کنون منتقدان اجتماعی و روزنامه‌نگاران درباره ظلمی که به کودکان می‌شود، بسیار نوشته‌اند و از سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های تامین اجتماعی و بهزیستی خواسته‌اند تا به زندگی این کودکان به معنی واقعی کلمه «بی‌گناه» سروسامان بدهند. اما تاکنون هیچ نهاد یا سازمانی مسوولیت این کودکان را به عهده نگرفته و آنها همچنان قربانی سودجویانی می‌شوند که تکدی‌گری برای آنها شغلی پردرآمد است. کودکانی که از نوزادی و خردسالی به گدایی روی می‌آورند کم‌کم به کاری که به آنها سپرده شده عادت می‌کنند ما هم که روزانه از کنار این شهروندان کوچک می‌گذریم، به دیدن آنها عادت می‌کنیم.

اوایل شاید با دیدن برخی از آنها احساس‌های مختلفی به ما دست می‌دهد که مهم‌ترین‌شان، دلسوزی است اما به مرور حتی دیگر دلمان برایشان نمی‌سوزد. مگر این‌که از آنها تصویری ببینیم که تکان‌مان بدهد. تصویری که روز‌ها و شب‌ها در ذهن‌مان رژه می‌رود و ما را وامی‌دارد که به اصطلاح وجدان خفته‌مان را هی نیشتر بزنیم که چرا باید در سرزمینی که زیر پرچم عدالت اجتماعی و اسلامی گسترده شده، در سرزمینی که خداوند ثروت‌های بیکرانی را در دل آن جای داده است، شاهد چنین تصاویری باشیم؟!

من می خواهم از یکی از همین بچه ها سخن بگویم همان دخترکی که مدتی است در خیابان های شهرستان قائم شهر پرسه می‌زند. تعدادشان زیاد است. می‌گویند صبح با وانت می‌آورندشان و آخر شب می‌‌آیند و آنها را می‌برند تا حساب و کتاب دخل روزانه را پس بدهند. وقتی مدتی یکی از کسانی باشی که پشت چراغ قرمزهای طولانی بمانی، چهره‌های آنها برایت آشنا می‌شوند و با نحوه گدایی هر کدام از آنها آشنا می‌شوی.

اما این یکی فرق دارد. تازه وارد است اما اعتماد به نفس عجیبی دارد. زیباست. اگر پدر و مادر داشت و لباس مناسب می‌پوشید، هر کس او را در کوچه و خیابان می‌دید لُپش را می‌گرفت و می‌گفت: به‌به چه دختر زیبایی! او هم از شرم سرش را می‌‌انداخت پایین یا پشت پدر و مادرش مخفی می‌شد.

اما اکنون نه خجالت می‌کشد و نه پشت کسی پنهان می‌شود چون یادش داده‌اند تا بپرد جلوی ماشین‌های شیک و مدل بالایی که پشت چراغ قرمز ایستاده‌اند. اول خودش را برای سرنشینان ماشین لوکس لوس کند و «برقصد» و اگر کاسبی نکرد در این هوای سرد لبانش را بگذارد روی کاپوت گرم ماشین و آن را ببوسد….

دعا می‌کنم چراغ قرمز زودتر سبز شود. دعا می‌کنم ای کاش یکی از مسوولان، سرنشین یکی از این ماشین‌های مدل بالا باشد تا چراغ سبز نشده از ماشینش پیاده شود و دخترک و دوستانش را برای همیشه به یک سرپناه امن ببرد….

دعا می‌کنم اما انگار گرمای کاپوت ماشین برای لبان دخترک دلنشین است و

صاحب ماشین قصد پیاده شدن ندارد.


نظرات 10 + ارسال نظر
پریا 26 خرداد 1390 ساعت 14:48 http://PARPAZZ.BLOGFA.COM

سلام.از نظر و لطفتون ممنونم.
اکثر مطالب صفحه ی اولتون رو خوندم.واقعا عالی بودن.بدون تعارف .
در کل وبتون رو دوست داشتم.
من شما رو با اسمی که گفتین لینک کردم اگر هم شما خواستین با همون پریا لینک کنید.بازم ممنونم.

ممنون نظره لطفتونه

لیمو 26 خرداد 1390 ساعت 15:00 http://ablemo2.biogfa.com

دوست عزیز

لینکت کردم

راستی روز پدر هم مبارک

ممنون
من که پدر نیستم.
روز مرد چرا فکر کنم مردو باشم.

سارا 26 خرداد 1390 ساعت 15:24 http://sokooteashgh.blogfa.com

سلام یوسف جان خوبی

از بابت لطفت خیلی خیلی ممنونم
مرسی

انشالله جبران کنم

خواهش میکنم.

سارا 26 خرداد 1390 ساعت 15:27 http://sokooteashgh.blogfa.com

راستییییییییییی

روزتون مبارک

یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها.

کی بماند برگ کاهی در میان بادها

ممنون

به به
کلی کیف کردم
احسنت به این قلم
از اون پست های انگشت شماریه که دوسش دارم
خوب دیدی

************************
منم وبلاگمو تازه آپ کردم
منتظرتم
بامید دیدار

مرسی

خوشحالم که خوشتون اومد.

sara 27 خرداد 1390 ساعت 17:57

slm.man shomaro link kardam.u ham mano linkkon.www.kerank76.blogfa.com

سلام
شما هم لینک شدی

مامان سارا 28 خرداد 1390 ساعت 08:36 http://sarajooni87.blogfa.com

سلام دوست گرامی
خوشحال شدم از اینکه به وبم سر زدین . ممنون .
مطالبی که می نویسین واقعا درسته
باورتون نمیشه اگه بگم بارها به خاطر این دختر ویا پسر بچه های خیابونی گریه کردم . نمی دونم کی واقعا کی باید به داد این بچه ها برسه . واقعا آدم میمونه وقتی به این فکر میکنه که ما داریم تو یه جامعه اسلامی زندگی میکنیم واقعا تا کی باید این همه بی عدالتی باشه .
امیدوارم امام زمان (عج) زودتر ظهور کنه و این همه ظلم هم یه روزی تموم بشه . چون میدونم که میگن آدمی رو که خوابه میشه بیدار کرد ولی آدمی که خودش رو به خواب زده نمی شه بیدار کرد
واقعا بعضی از اونهایی که میتونن کاری کنن همه این بی عدالتی ها رو میبینن و خودشون رو به خواب میزنن .
امیدوارم روزی برسه که دیگه هیچ نیازمندی وجود نداشته باشه

امیدوارم که همه چی درست بشه!
من که دیگه خسته شدم.

زینب 28 خرداد 1390 ساعت 09:49 http://mazlumaneh.blogfa.com

جانا سخن از زبان ما می گویی

ممنون نظره لطفتونه
این سخنه همه هستش!
درد این زمونه ی همه ی مردمه

مریم 31 خرداد 1390 ساعت 09:40 http://blackways.blogfa.com

ســـــــــــــــــــــــــلام صبح بخیر. خیلی گشنگه ولـــــــــــــــــــــی آخه چــــــــــــــــــــرا خیابان های تهران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

درخیابانهای همه ی ایران
نه فقط تهران

مریم 31 خرداد 1390 ساعت 13:17 http://blackways.blogfa.com

مرســــــــــــــــــــــی

خواهــــــــــــــــــــش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد