زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

داری میری؟؟؟


داری میری نمیدونی یکی اینجا گرفتاره

یکی اینجاست نمیدونی فقط بر تو امید داره


داری میری نفهمیدی که من حرفام یه خواهش بود

داری میری نمیدونی صدای تو امیدش بود


داری میری امیدوارم که خیلی زود تو برگردی

داری میری نبینم که تو تنهایی سفر کردی

مادر! دوباره زخم شما را سروده ام

مادر! دوباره زخم شما را سروده ام
ایام سوگواری ام الائمه حضرت صدیقه طاهره
بر امام غایبمان و همه محبین و شیعیان
حضرتش تسلیت باد. به همین مناسبت با شعری
از'حسن بیاتانی'در سوگ آن حضرت می نشینیم.

ابریست کوچه کوچه، دل من ـ خدا کند
نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسی غریب در قلَمم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژه های از رمق افتاده آمدم
می خواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟
مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات ...
تا اینکه لای لای تو با او چه ها کند
یادش بخیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه تکیه که نذر شما کند
یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها
می برد با حسین شما آشنا کند
در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم
تا داغ سینه ی تو مرا مبتلا کند
مادر! دوباره زخم شما را سروده ام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند:
یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه – مانده بود
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند
باور نمی کنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند...
تو روی خاک بودی و درگیر خار بود
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند
نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده ات
این خاک معصیت زده را کربلا کند
زخمی که تو نشان علی هم نداده ای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند
باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز، راز تو را برملا کند...
گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟
افسانه باشد این همه، گفتم خدا کند

با بغض، مردی آمد از این کوچه ها گذشت
می رفت تا برای ظهورش دعا کند
از کوچه ها گذشت ... و باران شروع شد
پایان شعر بود که توفان شروع شد

عاشقش بودم عاشقم نبود


وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست .

همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ،  دیگری هم بود . همه با هم بودند .

و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم . 

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .

هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .

و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن . 

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری !


تصویراعدام جنایتکارانی که دخترها راعمدی می ترساندند !


بالاخره عدالت در مورد این مجرمان بی رحم اجرا شد.

جنایتکارانی که دختران و خانم ها را تا سر حد مرگ میترساندند بالاخره به سزای عملشان رسیدند و به چوبه ی دار آویخته شدند.


دیدن این عکس به افرادی که سابقه ی بیماری قلبی دارند و به دختران و پسران کمتر از 18 سال توصیه نمی شود.


اینجانب هیچ مسئولیتی پس از دیدن عکس قبول نمی کنم.

ادامه مطلب ...

Error Modem

سلام

به علت درخواست و پرسش متعدد همکاران تصمیم گرفتم در این پست علت خطاهای مودم را بنویسم.

امیدوارم که به کارتون بیاد:


600 . اگر سیستم در حال شماره گیری باشد و دوباره شماره گیری نمایید ....


برای خواندن بقیه مطلب به ادامه مطالب بروید.

ادامه مطلب ...

تنهایی...



خواستم خاطرم را با عشقی پاک صیقل دهم

تا پریشانی هایم تسکین یابد

و بر باغچه زندگی گلهای یاس سپید را آبیاری کنم؛

خواستم گلبرگ های احساسم را با عطر زندگی آشتی دهم

تا تکیه گاهی امن و ابدی برای روزای سرد زندگی مهیا کنم

ولی افسوس ...


جنس آدما...

این روزا دل آدما از سنگ شده؛


 حرص و طمع تو دل همه سبز شده


هر روزی که میگذره آدمای بیشتری رو می بینیم که خیلی راحت روی شرافت ؛ صداقت


انسانیت و وجدانشون پا میذارن برای... تنها برای رسیدن به خواسته هاشون .


اصلا براشون مهم نیست که برای رسیدن به خواسته هاشون متوسل به دروغ ؛ ریا ؛ خیانت و... بشن


مهم فقط رسیدن هست ؛ چطور رسیدن و به چه بهایی رسیدن اصلا و ابدا مهم نیست.


هر روزی که میگذره ؛ آدمای بیشتری رو می بینیم که حرص این دنیا ؛ همه دنیاشون شده ،


و صداقت و معرفت کم رنگ و کم رنگ تر شده ،جنس آدما سرد و سخت و پر از بدی شده؛


دنیای امروز ما به دنیای از بدی ها و ناکامی ها تبدیل شده که در آن واژه های عشق و محبت پلی برای فریب


آدمایی شده که هنوز عشق را باور داشته وبرای رسیدن به آن حاضر به هر گونه از خودگذشتی هستند.. .


آیا او فراموش شده؟

آنها آنجا می آیند تا ساعاتی که فارغ از کار در خیابان و کارگاه ها هستند سواد هم بیاموزند تا بدانند بالاخره علم بهتر است یا ثروت!



بقیه عکس ها در ادامه مطلب...

نظر فراموش نشود!!!


ادامه مطلب ...