به همه توصيه مي كرد لبخند بزنند از همه ميخواست تا با لبخند حال و هوايشان را تغيير دهند مدام ميگفت كه ويروس لبخند را در فضا منتشر كنيد تا به همه سرايت كند.
He advised people to
smiling and asked them to change their spirit by smiling and constantly he said
"Diffuse virus of smiling to transmit them to others"
اما چون شعار قانون اول اين روزهاي ماست فقط زيبا شعار ميدهيم اما پشت پرده رفتارمان چيز ديگري است. به ديگران توصيه ميكنيم مثبت بيانديشند در حاليكه منفي مي انديشيم از همه ميخواهيم موقع عصبانيت ارام باشند اما خودمان نيستيم.متوجه نشد اما قضاوت كرد. واي چقدر توصيه هاي رنگارنگ . يك كوه توصيه هاي قشنگ اما.......
Since today the slogan
is the first logic, unfortunately only our advises are beautiful but our
behaviors are different. We advise others to think positive while our thinking
is negative . We acclaim others to be calm but we ourselves are angry. He did
not understand but judged . Unfortunately our colorful and beautiful advises
are very much but…
ميگفت:به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید اما خودش آمد تا شادمانيم را بگيرد .
"Donate people more
than their expects and do this by splurge" he said but he come to
discomfort me.
ميگفت:وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .اما بدون اينكه به چشمانم نگاه كند بدون اينكه تاسف خود را ابراز كند رفت.
"When you tell
somebody "I am sorry", look at his / her eyes" he said but he
went with out looking at my eyes and with out sorry.
ميگفت:هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند . اما با نيشخندش به رويايم خنديد و رفت و حالا من هيچ چيز ندارم.
"Never don’t laugh
to other dreams. People who don’t have any dream, don’t have any thing" he
said. But he sneered my dream and now I don’t have any thing.
ميگفت: اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند . اما با يك دلخوري ساده به همه چيز پشت پا زد و رفت.
"Don’t allow damage
your big friendship a small conflict" he said. But he scaped every thing
because of an offense.
ميگفت:یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.اما همان زيبائي هاي كوچك را هم نديد.
"Don’t forget
loving little beauties even if they are among of big odium" he said. But
he himself didn’t see them.
با بودنش شاد بودم در اين روزهايي كه همه غم ها حمله ور شده اند. تمام رويايم لبخند كوچكي بود كه با آمدنش بر لب داشتم ولي آخرين لبخندم را دزديد و با خود برد و حالا ديگر هيچ ندارم.......
These days that grief attacked me, I was glad beside him. All of my dream was a
tinny smiling because of his coming but unfortunately he stolen my smile and
now I don’t have any thing.
اري به قول خودش:
Ok, according to his
idea:
"ما عادت كرديم كه رويايي داشته باشيم، وقتي روياهايمان را از دست ميدهيم، ميميريم.......
"Its usual for us
to have a dream but we will die when we lose our dreams…."
اين عكس هاي زيبا را به رسم دو كلاف نخ پيرزن خريدار يوسف به او تقديم ميكنم تا 7 سال در غربت نگاهش زندانيم نكند.
I present him these
beautiful photos as Two Hanks of Grimalkin, buyer of Yusof, because I don’t
like to incarcerate 7 years in his stranger regards.
دوستاي گلم جواب زيبايي كه برام فرستاده بخونيد شايد من اشتباه كردم:
تقدیم به تو که آخرین لبخندت را آوردم و گفتم حلالم کن
مهربانم بنویس
این حرفای خیس از اشکم را تا دوستانت بدانند من دزد نیستم...بنویس این
حرفها را تا بدانند هنوز می خواهم بخندی ...و من شعار نمی دهم چون به
قانون مرگ آشنا شدم و خواستم از جلوی چشمان پر ابهتت بیفتم این شد شعار؟؟؟؟
تو
که دیدی همیشه لبخند میزنم به قول خودت تو که در صدایم لبخند را حس می کنی
چرا؟
من پشت رفتارم هیچ چیزی نبود جز یک معصومیت کودکانه....و تو زود نشستی
و داستان بی وفایی را به همه دوستانت گفتی ..
من هنوزم آنچه را که گفتم
بارها ، بارهای دیگر هم خواهم گفت و تو بی رحم نباش مهربان ...صدا کن
دوستانت را تا به کوچه باغت بیایند و بشنوند جواب من را من را که هنوز
دوستم داری و دوستت دارم.من می خواستم به قانون مرگ محاکمه شوم و تو
مهربان مرا به زور به این زندگی نگه داشتی شاید برای اینکه باید ثابت کنم
آنچه را که گفتم ..شاید به جرم اینکه تو دوستم داری باید در پهنه زندگی
زجر بکشم و تو مهربانتر از اینی که بگذاری من گرد و غبارهای دنیا را پاک
کنم ...ولی اینبار بی رحم باش و گرد و غبار دلم را نشانی برو . اگر در این
بین قلبم زخمی شد تو اشک نریز مهربانم ..که اشکت مرا غرق خواهد کرد فقط به
دوستانت بگو شعار ندادم ...فقط بگو دزد نیستم فقط بگو می خواستم بیایی و
بر سر مزارم بنویسی ...
دیگر به نمک احتیاج نیست .... تمام شد ..از پا فتاد
زخمی زخم زبانتان
عكس هاي زيباي منطقه اوراز در روستاي زر جاسب
These are beautiful
photos of Auraz Region in Zor village of Jaasb, Delijan, Iran.
همه عكس هاي اين مكان زيبا را دراينجا ببينيد