آنتی دروش
تا جان به تنم هست هردم گویم*****از صوفی و بزرگانش بیزارم
تا جان به تنم هست هردم گویم*****از صوفی و بزرگانش بیزارم
کلامم رو با نامش آغاز میکنم که خداست.
مینویسم تا کمی از بغض هایم بشکند و به صورت قلمی بنویسد در وبلاگ ، هر سلامی خداحافظی دارد.
وقتی سال ۸۹ اولین بار وبلاگ قبلی رو درست کردم شاد بودم که با نوشته ها بتوانم زکات علمم رو بدم ولی بعد از مدتی وبلاگ به طور ناگهانی حذف شد. وبلاگ جدید رو سال ۹۰ساختم و نوشته های کاربردی با کمک دوستان نوشتم و در وبلاگ گذاشتم.
نوشتم و نوشتم تا شد این الحمدالله با عنایت امیرالمومنین وبلاگ شروعی شد بر موج آنتی درویش و درویش مسلکی.
تهمت هارو با جان و دل خریدم ولی باز نوشتم.گاهی باید سکوت نکرد جواب داد.
گاهی نوشتم که یادم نرود هنوز نفس میکشم!
گاهی نوشتم که فراموش نکنم شیوه ی نگارش را !
گاهی کپی کردم تا نقض کنم قانون کپی پیست را !
گاهی نوشتم برای ثبت عقایدم!
کسانی که حتی نفهمیدند و بعد ازین هم نخواهند فهمید.
ممنونم از همه عزیزانی که مارو در این راه پر خطر یاری کردن، مطلب دادن، اجازه کپی از وبلاگشون رو دادن، از مجموعه عزیزم که خیلی تلاش کردن این وبلاگ خاموش نشود. فهمیدم نباید نوشت باید در خامی ماند سکوت کرد قطار که میرود سنگ میخورد دیگر نمیروم میمانم تنی نمانده برای سنگ جدید، زخم بسیار است کسی نیست پانسمان کند!
میروم جایی که فقط خدا نوشته هایم را بخواند !!!
خواننده ی همیشگی حرف های دلم !!!
میروم شاید این بار آرامش یافتم !!!
خداحافظ وبلاگ دوست داشتنی ام
خداحافظ یادگار روزهای سادگی ام
خداحافظ دوستان عزیزتر از جانم
خداحافظ همراهان مجازی ام
خداحافظ آشنایان حقیقی ام
خداحافظ دنیای زیبای من !
خداحافظ دیده شدن ها !
خداحافظ شنیده شدن ها !
و خداحافظ خوانده شدن ها !!
من کوچ خواهم کرد به دنیای مبهم و پر از سکوتم !!
من میروم به درونم خودم
دیگر دستم به قلم نمیرود و دیگر نخواهم نوشت.
العبد آنتی درویش
۱۳۹۹/۸/۴
🔹آخرین روزهای تابستان ۹۷ برای فرقه گنابادی، بهگونهای متفاوت رقم خورد تا با گذشت بیش از شش ماه از غائله گلستان هفتم اسفندماه ۹۶، این فرقه بار دیگر به بازگشت در مسیر بهبود شرایط، امیدوار شود.
🔹خبر بازگشایی مجالس دراویش گنابادی در سراسر کشور و برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا با حضور «نورعلی تابنده»(قطب/رئیس) را میتوان به منزله سرآغازی برای برونرفت از فضای حاکم بر این فرقه، پس از حوادث تأسفبار زمستان سال گذشته دانست.
🔹هرچند لکه ننگ غائله گلستان هفتم، هیچگاه از دامن دراویش گنابادی زدوده نخواهدشد و عبارت «دراویش داعشی»، تا مدتها بعد از این همچنان یادآور و معرف آشوبگران افراطی فرقه گنابادی خواهدبود، اما حاکم شدن آرامش نسبی بر دراویش در ششماه اخیر، موجب صدور مجور بازگشایی مجدد مجالس آنها در سراسر کشور –با مساعدت نیروهای امنیتی- شد.
🔹تنها گذشت زمان است که مشخص میکند: آیا میتوان این مسئله را آغازگر بازگشت دراویش به شرایط پیش از غائله گلستان هفتم ارزیابی و به آن اعتماد کرد یا اینکه تحرکات حامیان آشوبگران افراطی، بار دیگر معادلات جاری را بر هم خواهد زد؟
ابتدا کلامم را با حدیثی در ذم صوفیه آغاز می کنم:
امام رضا می فرماید:هر کس نام صوفیّه نزد وی برده شود و آنان را با زبان و دل انکار نکند از ما نیست، و هر کس آنان را انکار کند مانند کسی خواهد بود که در "برابر"خیر در "کنار" رسول خدا (ص) به جهاد با کفّار بپردازد.سفینه البحار، ج۲، ص
مخالفت دراویش گنابادی با مردم انقلابی
گذر از تاریخ ظلمی بس نابخشودنی است. ما هم بر خود واجب دانستیم در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب به افشای ظلمی بزرگ از طرف دراویش دست بزنیم و این فرقه را که از اول هم بویی از اسلام و انقلاب نبرده است را رسوا کنیم. دراویش از همان ابتدا شریک دزد و رفیق قافله بودند. به دزدها اطلاع میدادند که قافله چه موقع حرکت میکند و بعد خودشان شریک سارقین میشدند. باطن تصوف، وابستگی به شیاطین و منحرفینی است که اصلاً معاد را قبول ندارند، همچنین با انقلاب اسلامی ایران همه چیز آنها به خطر افتاد، چرا که وقتی مردم عاقل بشوند و به عقل و علم و دستورات الهی مراجعه کنند، خواه ناخواه بازار خرافات کساد میشود.
اما دیری نپایید که بزرگترین معجزه قرن به تحقق پیوست. فریادهای اسلامخواهی و انقلابی مردم مسلمان ایران، نظام شاهنشاهی را سرنگون و پرده از چهرههای تزویر و خیانت زدود. سناگویان طاغوت و نوکران حلقه به گوش آمریکا از انقلابیون و مجاهدان فی سبیل الله مشخص گردیدند. آنان که از شریعت و طریقت سخن میگفتند معلوم شد که حقیقتشان چیزی جز نوکری طاغوت و حمایت از ظالمان و ائمه کفر نیست.
اما به قبل از انقلاب بر گردیم و گوشه ای از مراودات این فرقه و حکومت پهلوی را با هم مرور کنیم.
ادامه مطلب مراجعه کنید
حرفم را کوتاه میکنم و البته به شماهم گوشزد میکنم که شروع دوباره وبلاگ دیگر محدود به فضای مجازی نیست انشالله کلاس های آموزشی و معرفی تفکرات خاص فرقه منحرفه و ضاله دراویش گنابادی را شروع خواهیم کرد.
لباسی بپوش که با آن مشهور نگردی و مورد عیب جویی واقع نشوی.( غررالحکم ج ۲)
پیامبر
می فرمایند:
هر کس لباس را بپوشد که به وسیله آن بر مردم مباهات کند خداوند به او( به نظر رحمت) نمی نگرد تا این که آن لباس را از تن درآورد
هر چه جلوتر میرویم فرقه های صوفیه به تاریخ انقضای خود نزدیک تر میشوند.
مهمترین دلایل این مساله را میتوان در شیوه ی مدیریت اینگونه فرقه ها خصوصا در مساله تعطیل کردن عقل و انجام بدون چون و چرای اندیشه های اقطاب صوفیه دانست.
با عمده ی طرفداران فرقه های صوفیه که مواجه میشوی به راحتی میتوان فهمید که پشت اکثر تعصب های فرقه ای هیچ گونه منطق و استدلالی نیست و به قول معروف بیشتر حال و صفای زودگذری است که در مدل سازی های جمعی فرقه ای شخص به آن گرفتار شده است.
برای نمونه نگاهی به سخنان مصطفی مصطفی آزمایش سخنگوی برکنار شده ی دراویش گنابادی و شبکه ی ماهواره ای وی نشان میدهد تمام استدلال ها و اندیشه های به ظاهر زیبای وی فقط برای یکهفته کافی بود و پس از آن وی با مشکل محتوا مواجه شد و امروزی بیشتر به یک لمپن سیاسی تبدیل شده است تا یک تئوریسین صوفی.
در مبانی اندیشه های شیعی عقل در کنار وحی به تکامل می رسد و با هم انسان را به ملا اعلی می رساند.تعطیلی عقل و حتی ساختن ترفندهایی مانند اجازه ی صحبت برای کنترل درویشان نشان از نوعی دیکتاتوری فرهنگی دارد که امروز درویشان زیادی را دچار شک و تردید برای ادامه ی مسیر کرده است.
به هر حال روز به روز از رونق مجالس این فرقه ها کاسته می شود و به مرور زمان در موزه ها میتوان اثری از این فرقه ها را یافت.
تجسم
صورت مرشد در عبادت
ملاسلطان گنابادی برای تئوریزه کردن تجسم صورت مرشد، درسعادت نامه مینویسد:
«اگر صورت مرشد ظاهری را خیال در نظر نداشته باشد، صورت هواهای نفسانی که
بت تراشی نفس اند هیچوقت از نظر او نرود.[1]»
ملا علی گنابادی در صالحیه مینویسد: «مقلد ناچار است که در وقت عمل،
مطاع(مرشد) را در نظر آورد.[2]» البته این انحراف در سایر فرقه های صوفیه نیز هست.
میرزا زین العابدین شیروانی مست علیشاه که از سرسلسله های گنابادی است، مینویسد:
«در این حال باید که سالک در مجامع و احوال و افعال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نشود.
در هنگام ذکر و ورد و طاعت و خدمت، از وجه شیخ خود زایل نگردد.[3]»
البته سلطان حسین تابنده که گویا آثار جد خویش را مطالعه نکرده، در رساله رفع شبهات در
پاسخ به این اشکال در مورد این انحراف مینویسد:
«بنابراين، واضح است كه در نظر گرفتن صورت در هنگام عبادت به اختيار كفر است.
پس همانطور كه توضيح داده شد، منظور اهل عرفان تمثّل است و تمثيل نيست. و اين مشاهدات
هم بي اختيار صورت ميگيرد و به هيچ عنوان شرك نيست.»
[1] . سعادت نامه، ص 10-12.
[2] . صالحیه، چاپ دوم، ص334؛ همان، چاپ حقیقت، ص598.
[3] . ریاض السیاحه، ص371.
عشریه
یکی از اعتقادات جدی این فرقه، پرداخت عشریه به قطب به جای خمس و زکات است؛
بدین ترتیب که هرصوفی باید یک دهم درآمد خود را به قطب یا نماینده قطب بپردازد.
ملاسلطان میگوید:
«یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود؛ مغنی از زکات زکوی و از خمس خواهد بود.[1]»
البته برخی گفته اند که این عشریه علاوه بر خمس و زکات است ولی واقعیت ندارد.
سلطان حسین تابنده در رساله رفع شبهات سعی نموده این مسأله را توجیه کند؛
در حالیکه جمله ملاسلطان نشانگر این واقعیت است که اینها عشریه را مکفی از
خمس و زکات میدانند.
نابغه علم و عرفان، ص 203-204.
نفاق اين سالوسان رياکاربسيار واضح است که زير پرده عرفان در پي دکان سازي و جلب عوام الناس و فريب آنها هستند.