زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

داستان های من و سوسک (1)

بازم فصل گرما و تابستون فرا رسید.دوباره فصل درگیری و کشت و کشتار این موجودات فرا رسید.

مطمئنا همتون یه بار هم شده یه داستان با این موجودات ناز و دوست داشتنی داشتید.

منم تصمیم گرفتم هر از چند گاهی داستان هایی از خودم و سوسک را با چاشنی طنز واستون بنویسم که امیدوارم خوشتون بیاد.

شما هم اگه دوست داشتید میتونید داستان خودتون رو تو نظرات واسم بنویسید.


داستان من و سوسک (1):

http://suckstobeyoublog.com/wp-content/uploads/2010/06/OSDED-00000026-001American-Cockroach-Periplaneta-Americana-Eating-Improperly-Stored-Food-Posters.jpg

باز هم طبق معمول تو خونه تنها بودم و همه ی اعضای خونه شب رو یه جایی می موندند و من باید مثل همیشه نگهبان خونه باشم...

یه ساعت فکر کردم که چیکار کنم از گشنگی در بیام تصمیم گرفتم خلاقیت خرج بدم و واسه خودم یه شام توپ درست کنم.رفتم از مغازه کلی وسیله گرفتم.آماده شدم که یه کتلت خوشمزه درست کنم...

همه ی مواد رو آماده کردم و کاسه مواد رو گذاشتم روی کابینت تا روغن رو بریزم تو ظرف...

وقتی برگشتم انگار یه اب یخ ریخته بودن روم تمام وجودم اتیش گرفته بود...

اون همه زحمتی که کشیده بودم رو یکی داشت در کمال آرامش امتحان می کرد که مبادا

چیزی کم باشه یا از قلم افتاده باشه!!!

یه سوسک درشت کلشو کرده بود داخل کاسه و خیلی ریلکس داشت موادی رو که با هزار زحمت آماده کردم میخورد!!!
رفتم حشره کش رو آوردم و همه رو بهش زدم اما انگار داری بهش عطر 212 میزنی از ظرف اومد

بیرون و رفت فرار کنه که امانش ندادم و تـــــــــــــــــــــــــق...بعدشم همه ی مواد رو تو ظرف آشغال خالی کردم!

داشتم از گشنگی میمردم گفتم چیکار کنم چیکار نکنم!

تصمیم گرفتم از بیرون غذا بگیرم.ساندویچ رو گرفتم و گذاشتم روی کابینت و رفتم به یه کاره اضطراری برسم وقتی برگشتم دیدم 2 تا موجود ناز دارن از ساندویچ 4000 تومنی من میل میکنن اینبار دیگه کاریشون نداشتم از آشپزخونه رفتم بیرون در رو هم بستم که یه وقت خجالت نکشن و منم اون شب رو با یه شکمه گرسنه سپری کردم...


نظرات 43 + ارسال نظر
nastaran 1 مرداد 1390 ساعت 00:44

ye kale gondash sob to ashpaz khone bod
pif paf zadam nemidonam morde ya na:D

نه خیالت راحت اینا واسشون عطره
دیگه بهشون اثر نداره!!!

رها 1 مرداد 1390 ساعت 09:18 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

چقدر بامزه بود داداشی

منم توو خونمون با این چیزا زیاد سرکار دارم... ولی من از مارمولک خیلی بیشتر از سوسک میترسم....

همیشه هم دعا میکنم نسلشون منقرض شه

مارمولک!!!!
فعلا همین سوسک پیشکش تا برسیم به اون!!!

سمانه 1 مرداد 1390 ساعت 10:25 http://ezraeel1510.blogfa.com



آگهی استخدام:
به تعدادی خانم مجرد،زشت،بداخلاق،عنق،عقده ای،ترشیده،خاستگار ندیده،بینی عقابی،ابرو پاچه بزی،جهت گشت ارشاد نیازمندیم
(سیبیل دارها ارجع ترند)

وای وای
دیگه بدتر از این نبود!!!!

رها 1 مرداد 1390 ساعت 11:09 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

وای داداشی همین دیشب یه مارمولک خییلی کوچیک نمیدونم از کجا اومد تو اتاقمون منم یه داد زدم رفتم وایسادم رو صندلیم
داداشم میخاست بکشش که فرار کرد...
منم فرار کردم اومدم خونه ی خواهرم

دیگه چرا فرار!!!!
اونکه کاری باهات نداره یه شب رو می خواستی باهاش بگذرونی
همزیستی میکردی

رها 1 مرداد 1390 ساعت 11:28 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

وای نههههههههههههههههههههه داداشی...

همزیستی؟؟؟؟
بدجوری میترسم

آخـــــــــــــــــــی
اشکال نداره گناه داره حیوونکی!!!

رها 1 مرداد 1390 ساعت 11:29 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی...
معلوم نشد چیزی؟؟؟؟

تو رو خدا بمون

نچ آجی معلوم نیست ولی تابستون رو فکر کنم هستم.

رها 1 مرداد 1390 ساعت 12:03 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

ینی بعدش میری؟؟؟؟؟؟
واسه همیشه؟؟؟؟

شاید....

arash 1 مرداد 1390 ساعت 12:08 http://www.arashsamimi.blogfa.com

in lyric blues taghdim be shoma;)
سلام! من یه سوسک لعنتی زشتم ♫ ♫
راه خونمو گم کردم-آیا کسی می تونه بگه اینجا کجاست ♫ ♫
من یه سوسک لعنتی زشتم ♫ ♫
اینجا چقدر گرمه! اون موجود 2 پای لعنتی می خواد منو نابود کنه ♫ ♫
من فقط یه کوچولوی زشتم ♫ ♫
آیا کسی می تونه بگه اینجا کجاست؟♫ ♫
من یه سوسک لعنتی زشتم♫ ♫

خیلی قشنگ بود
نترس کسی اینجا به شما آسیبی نمیرسونه
اینجا همه در امانند...

sARA 1 مرداد 1390 ساعت 12:22 http://KERANK76.BLOGFA.COM

چی سوسسسسسسسسک اسمشم چندش اوره چه برسه به این که توی غذا بیوفته؟؟؟؟؟؟

واسه دخترا‌ آره چندش آوره!!!

sARA 1 مرداد 1390 ساعت 12:26 http://KERANK76.BLOGFA.COM

اپپپپپپپم

آمدم

شقایق 1 مرداد 1390 ساعت 13:42 http://lifestoriess.blogfa.com/

فدای هرچی بامعرفته

فدات

m 1 مرداد 1390 ساعت 18:41

هر جادیدین بزنین توسرشون
لااقل تو سر اینا که میتونیم بزنیم
نزنیم پرومیشن از من گفتن بود
دوباره اومدن سراغتموتین نگین چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هرچی میزنیم لامصبا نمیمیرن!!!!
انگار 70تا جون دارن!!!!!
یکی یکی هم که نمیان چندتایی حمله میکنن

رها 1 مرداد 1390 ساعت 19:46 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی
دوست داشتی بیا.....

چرا دوست نداشته باشم.

سوگند 1 مرداد 1390 ساعت 21:17 http://www.horiya313.com

[:S004:]اخی....................................
چه با گذشت ...................................
خراب معرفتیم ....................................
به (س) سلام برسون

واییییییییییییییییییییییییییییییییی چشندشم شد

آخـــــــــــــــــــــی
حالا تو وبلاگ من بالا نیاری!!!

sARA 1 مرداد 1390 ساعت 23:40 http://KERANK76.BLOGFA.COM

سلام وبلاگ دابل اس راه اندازی شد راستی من شمارو لینک کردم ینی از تو وب بابا اتی وبابا شاه که دخترعمم مدیرشه شمارو پیدا کردم خوشال میشم بیای

سلام من هم شما رو لینک میکنم.
خوشحال شدم از بازدید شما

sARA 2 مرداد 1390 ساعت 11:15 http://KERANK76.BLOGFA.COM

راستی من با وب سارا اومدم اسمه وبل دابل اسه اسمه خودمم لنیناس

سلام
اسمه وبت رو هم مینوشتی که لینکش کنم!!!

sARA 2 مرداد 1390 ساعت 13:53 http://KERANK76.BLOGFA.COM

lenina.persianblog.ir خوشال میشم بیای

لینک شدی...

درسا 2 مرداد 1390 ساعت 15:01

دادا گناه دارن چه کارشون داری؟

من باهاشون کاری ندارم اونا با من کار دارن!!!!

مسعود 2 مرداد 1390 ساعت 18:58 http://www.koug.blogfa.com

بسیار لذت بردم...
دمت گرم
این پ ن پ آت ک دیگه فوق العادس...

ممنون
پس منتظره پ ن پ های بعدی باشین...

مریم 2 مرداد 1390 ساعت 21:02 http://blackways.blogfa.com

سلام.1 بار از اردو اومده بودم با راحتی کامل تو خونه لم داده بودم هیچ مزاحمی هم خونه نبوده داشتم تلویزیون می دیدم که یه دفعه حس کردم کمرم قلقلک می آد با خودم گفتم لابد به فرش گرفته دوباره شروع به تلویزیون دیدن کردم که دیدم دستم قلقلک می آد چشمتون روز بد نبینه آنچنان سوسکه رو پرت کردم به دیوار و دمپایی رو به طرفش پرت کردم که دود شد رفت آسمون خودم هم رفت تو اتاق مثه این دیوونه ها که توهم می زنن هی فک می کردم رو دستم یه چیزی هی دستم رو می کشیدم به رو تختیم اینقدر اینکارو کردم که تا4 ساعت بعد دستم ی سوخت وقرمز بود.اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هنوزم یادم می اته چهار ستون ببددنم می لرزه ایشششش

آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
الهی فدات شم چه خاطره ی تلخی
خوب بیچاره کاری کردی که فکر کنم هیچ سیوسکی دیگه جرات نکنه طرفت بیاد!!!!!

مریم 3 مرداد 1390 ساعت 14:40 http://blackways.blogfa.com

دلت خوشه ها این سوسکا خیلی پررو تشریف دارن نه تنها خودشون می آن جکو جونور های دیگه رو هم می فرستن یه وقت جای خالیشون حس نشه

پر رو که چه عرض کنم!!!
دیگه هیچی بهشون اثر نداره!!!

sARA 3 مرداد 1390 ساعت 15:35 http://KERANK76.BLOGFA.COM

جیلام اپم

سلام
میام.

لنینا 3 مرداد 1390 ساعت 15:36 http://LENINA.PERSIANBLOG.IR

سلام اپم

سلام
اومدم

m 3 مرداد 1390 ساعت 18:17

ما سر زدیم اما شما جیز جدیدنذاشته بودین

شرمنده این مدت خیلی سرم شلوغ بود

رها 3 مرداد 1390 ساعت 19:48 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

سلام داداشی
خوبی؟؟؟؟

مرسی آجی خوبم

رها 3 مرداد 1390 ساعت 20:10 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خدا رو شکر که خوبی داداشی...

مواظب خودت باش...

ممنون آجی چشم حتما.

رها 3 مرداد 1390 ساعت 23:23 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

* آنکه تا پایان باران می ماند... پاداشش رنگین کمان است...*

قشنگ بود ولی همیشه بعد باران رنگین کمان نیست!!!

رها 4 مرداد 1390 ساعت 15:14 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

* گذر زمان به ما می آموزد برای آنان که دوستشان داریم جایگزینی نیست... *

رها 4 مرداد 1390 ساعت 15:53 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشیه بامعرفتم بیا آپم...

داداشی من "پ ن پ" میخاااااااام

باشه آجی پ ن پ هم میزارم

رها 4 مرداد 1390 ساعت 17:17 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

آخ جوووووووووووووووووووووووون


هیجان زده نشو فعلا باید وایسی

رها 4 مرداد 1390 ساعت 17:37 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خب وایمیسم....

داداشی خب پس چرا نمیای؟؟؟؟؟

دیگه از وبم خوشت نمیاد؟؟؟؟

اومدم آجی این چه حرفیه!!!!

رها 4 مرداد 1390 ساعت 18:21 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

مرسی که اومدی داداشیه بامعرفتم

خوشحالم کردی

ولی......

ولی چی؟؟؟؟

رها 4 مرداد 1390 ساعت 18:25 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

هیچی داداشی...

بازم ممنون...

بگو آجی......
نگی ناراحت میشما!!!!!!!

رها 4 مرداد 1390 ساعت 18:40 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

نه داداشی تو رو خدا ناراحت نشو

چیزی نبود بی خیال داداشم

فراموشش کن

باشه بیخیال میشم اما فهمیدم چی خواستی بگی

رها 4 مرداد 1390 ساعت 19:14 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خدا رو شکر که متوجه شدی

ما اینیم دیگه...
حالا گریه نکن

رها 4 مرداد 1390 ساعت 20:08 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

حالا واقعا متوجه شدی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

پ ن پ الکی گفتم که تو بهم بگی!!!!

رها 4 مرداد 1390 ساعت 20:23 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

ههههه پ ن پ هات به سریال نابرده رنجم رسیده...

دیگه چیکار کنم!!!!

رها 4 مرداد 1390 ساعت 20:28 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

هیجی


برات آرزوی موفقیت میکنم

مرسی آجی

رها 4 مرداد 1390 ساعت 20:33 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خاهش داداشی

لنینا 4 مرداد 1390 ساعت 21:53 http://LENINA.PERSIANBLOG.IR

سلام اپممممممممم

آمدم...

khodaye yegane 5 مرداد 1390 ساعت 07:30 http://kindholy.blogfa.com

موفق باشید

مرسی و همچنین شما هخم موفق باشید

نیکی 5 مرداد 1390 ساعت 14:46 http://www.khaterataam.blogfa.com

الان دیگه میاد!!
یه مشکل فنی داشت

چی دیگه الان میاد؟؟؟

3 کله پوک 7 مرداد 1390 ساعت 00:51 http://www.kalepuck.blogfa.com

آخی...........
راستش یه شب آروم و خوب بود و من بعد از تلاش های فراوان و مرتب کردن آشغالدونیم (منظورم اتاقمه) رفتم تو تخت خواب و خوابیدم...
داشتم خواب هفت پادشاه رو میدیم تازه به پنجمی رسیدم که احساس کردم چیزی افتاد رو صورتم...
درست مثل توصیه ها آرامش خودم رو حفظ کردم، با دست گرفتمش و با تمام نیرویی که داشتم چیزی که دستم بود رو کوبیدم به دیوار و پاشدم.
چراغ رو روشن کردم و دیدم یه سوسک که خونین و مالین شده به دیوارم چسپیده....
اینقدر وحشتناک و چندش آور بود که نتونستم شب بخوابم....
اینم از شب آرووم ما

آخـــــــــــی
چقدر حالا خشونت!!!!!
بیچاره گناه نکرد که افتاد رو ماه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد